امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
تجربیات مادران از بارداری و زایمان و توصیه های مفید
#5
اصول شروع غذای کمکی دو سه سالیه کاملا تغییر کرده... اینجا یه سریاش رو اشاره کردم...
مثلا ممنوعیت شکر و نمک تا حداقل 1 سالگی (و هر محصول حاوی این دو ماده به جز مقادیر طبیعی... مثلا نایس کریم با موز بدون شکر و عسل مشکلی نداره اما بستنی معمولی بازاری، کیک و شیرینی، شکلات، و هر محصولی که حاوی اینها باشه ممنوعه... یا غذا بدون یه دونه ی نمک باید پخته بشه که بچه مزه ی اصلی مواد رو یاد بگیره، در آینده هم به مشکلات فشار خون، قلب و عروق و کلیوی و.... مبتلا نشه... یه سری مواد هم کلا مشکلات قبل رو ندارن مثل تخم مرغ که خیلی زود میشه با تست 3 روزه شروعش کرد... یا حتی کره ی بادام زمینی که از حساسیت زا ترین مواد هست، با تست 3 روزه براحتی قابل استفاده اس...
فقط به تست 3 روزه توجه کنید... هر ماده ی غذایی رو 3 روز به بچه بدید بعد ماده ی جدید شروع یا اضافه کنید، از کره و لبنیات تا ادویه های جدید این تست لازمه... و اینکه اولین وعده ی تست بهتره صبح تا ظهر و ناهار باشه... که اگه اثری داشت قبل از خواب شب ببنیید و پیگیری کنید...

شخصا تا آخر 1 سال اصلا و ابدا شکر و نمک و عسل ندادم... محصولات لبنی هم بخاطر ریفلاکسش ممنوع بود... تا 10 ماهگی کره و پنیر و بقیه لبنیات هم ندادم...

تا 18 ماهگی هم شکر و نمک رو نسبتا رعایت کردم... از 18 ماهگی بعضی وقتا مثلا برای توی ماشین اگه گرسنه بود کیک یا کلوچه یا چند باری چیپس بهش دادم چون حواسم نبوده غذا براش ببرم مجبور شدم و دادم بهش... قبلتر اصلا اینقدر بیرون نمی رفتم و بیرون نمی موندم که بخواد به وعده ی غذا بکشه، نهایتا همون شیر بود بهش می دادم... ولی الان هم که 2 سالشه بااااز در حالت اجبار یا موقع گرفتنش از شیر یکم چیزمیزای سوپرمارکتی گرفتم مثل دنت و اینها چون شیر صبحش خییییلییییی سخت بود گرفتنش، برای اینکه یه چیزی دم دست باشه که سریع حواسش رو پرت کنم، گرفته بودم براش... ولی تا حالا بستنی و پفک و اینها اصلا براش نخریدم و شاید یکی دوبار لیس زده Big Grin اصلا و ابدا تمایلی به بستنی و... نداره و واقعا عاششششق میوه اس... غذاشم تا 1 سالگی حجمش زیاد بود 1 تا 2 کم شد، بعد از حذف شیر همه چی خیلی بهتر شد از نظر خواب و خوراک (توی 1 سال اول 2 تا 3 برابر وزن تولدشون (200 تا 300%) میشن ولی سال دوم کلا 2-3 کیلو معادل 20-30% وزن یک سالگیشون وزن اضافه می کنن)...

اما درباره ی شروع غذای کمکی، بحث فرنی و حریره و اینها که منتفیه...
اصلا هیچچچچ خاصیتی ندارن... شیر که برای اکثر بچه ها مشکل سازه حالا یا نشون میده یا نه، نشاسته ی سفید هم که خاصیتی نداره، شکر اضافه هم دارن که طبع بچه رو تغییر میده... درباره ی حریره هم به نظرم اونهمه وقت گذاشتن برای مثلا 1 ق غ شیر بادوم توی یه لیوان حریره، فایده ای نداره و ترجیحم این بود که مغزها رو توی غذاش رنده کنم...

من واقعا از آخر 4 ماه که بخاطر ریفلاکس غذای کمکی رو شروع کردیم تا نزدیک 1 سالگی، داشتم همش مواد غذایی جدید تست می کردم... هر 3 روز یه ماده ی جدید معرفی کردم...
و اولش هم با پوره های پخته شده توی شیشه (مثل کنسرو گوشت) مثل پوره ی موز، آووکادو، کدوحلوایی (اینو چون می ترسیدم بعدش تفت هم می دادم)، سیب زمینی، سیب زمینی شیرین، هویج وووو... شروع کردم... بعد با مخلوط کردنشون ادامه دادم و چیزی شبیه سوپ هایی که به بچه ها توی ایران میدن شد... دیگه وقتی که تست اولیه ی مواد پایه ای تموم شد (با توجه به رژیم خونه ی خودمون)، از 7 ماهگیش بود که فینگر فود شروع کردم... قاشق هم در اختیارش بود... ولی واقعا دست رو خیلی بیشتر دوست داشت... الان هم خودش با دست و هم کمتر با قاشق یا چنگال میخوره (تمیز نمی خوره اما واقعا نسبت به خیلی بچه ها که تا 3-4 سالگی باید غذا دهنشون بذاری واقعا بهتره)...

به واقع تا حالا اصلا بهش فرنی یا حریره ندادم (شیر مغزیجات زیاد دادم ولی حریره نکردم... میریختم توی لیوانش یا شیشه شیرش و می خورد)... دیگه خودم سویق درست می کردم و به غذاهاش تا 1 سالگی میزدم، بعدش وقت و حوصله ش رو نداشتم و بیشتر غذای خودمون رو می خورد (من به غذای خودمون مدتهاست نمک نمی زنم و اگه لازم باشه سر سفره به مال خودمون می زنیم ولی به مال پسرم همون بدون نمک میدم)... آب میوه هم براش زیاد میگرفتم، ولی سهم عمده ی غذاهامون همون نون و برنج و گوشت ها و میوه ها بوده... تا یک سالگیش صیفیجات هم خیلی خوب می خورد اما بعدش دیگه زیاد استقبال نکرد... ولی میوه بیشتر و روزی چند مدل میخواد و میخوره... (البته من توی بارداری هم تا آخرین روز نمی تونستم انواع گوشت و برنج بخورم و اکثرررا میوه و سبزی خوردم... حتی چند تا سونوی آخری، دکتر میگفت چی خوردی اینقدر پسرت پر موئه Big Grin نکنه سبزی و کاهو زیاد خوردی؟ منم شاخ درمیاوردم Big Grin آخرشم اینقدر موهاش زیاد بود و سخت شسته میشد که توی بیمارستان هم نتونسته بودن کف سرش رو خوب بشورن، ما که بماند، آخرم از ته زدیم موهاشو... خلاصه که اگه میخواید نی نی پرموشه، حتما سبزی و میوه زیاد مصرف کنید Big Grin )

درباره ی اثر تجربه م هم واقعا راضی ام... اصلا اعصاب خردی ندارم... زیر صندلی غذاش یه پارچه پهن کردم، نسبت به اون اولا خیلیییی بهتره و تلفات خوردنش عالیه، ما هم به غذای خودمون می رسیم...
دقیقا مثل صندلی ماشین که واقعا راضی ام... اصلا امنیتش که 100% مهمه و بخاطر اون خریدیم... ولی از نظر راحتی خودمون هم واقعا حائز اهمیته... راحت میرم جلو میشینم و لذت زندگی رو می بریم... فکر اینکه یه بچه آویزونم باشه و کمربندم نداشته باشه یا موقع غذا یه بچه آویزونم باشه اصلا عصبیم می کنه...
واقعا هر چی زودتر بچه مستقل بشه هم به نفع خودمونه هم بچه...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
[-] کاربرانی که از این پست تشکر کردند
  • atefehjjjjjjj، Hami99، mona70، Nedaa28، nona، shiningdiamond، youtab، آیسان، خانم فسقلی، شماره مجازی تیندر
پاسخ


پیام‌های داخل این موضوع
RE: تجربیات مادران از بارداری و زایمان و توصیه های مفید - توسط Rose - ۱۴۰۰/۴/۱۷، ۰۲:۵۷ عصر

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان