نه ترگل اول یه مولکول میمالم به ابش چون دهنش قفله
قاشقو میکشم کنار زبونشو درمیاره مزه میکنه دوباره قفل میکنه
باز یکم بیشتر میبرم کنار لبش میمالم چند وانیه منتظر میمونم یه میکرون باز میکنه در حدی که یه اپسیلون قاشق وارد فضای دهن شه بعد میمکه داخل قیافش میره تو هم ، سرشو میکشه عقب یطوری با اخم ملچ ملوچ میکنه در نهایت قورت میده
باقی قاشقا رو دیگه با شعر، بازی، عروسک گردانی، قصه، امروز هم با کتابخونی بهش دادم
صنوبر جان والا خودم میخورم غذاهاشو اونایی که نمیخوره
در مجموع اینکه دختر منم عین دختر خودت قیافش تو هم میره
کلا گویا همه نی نیا همینن با مزه جدید اینطوری رفتار میکنن
قاشقو میکشم کنار زبونشو درمیاره مزه میکنه دوباره قفل میکنه
باز یکم بیشتر میبرم کنار لبش میمالم چند وانیه منتظر میمونم یه میکرون باز میکنه در حدی که یه اپسیلون قاشق وارد فضای دهن شه بعد میمکه داخل قیافش میره تو هم ، سرشو میکشه عقب یطوری با اخم ملچ ملوچ میکنه در نهایت قورت میده

باقی قاشقا رو دیگه با شعر، بازی، عروسک گردانی، قصه، امروز هم با کتابخونی بهش دادم
صنوبر جان والا خودم میخورم غذاهاشو اونایی که نمیخوره
در مجموع اینکه دختر منم عین دختر خودت قیافش تو هم میره
کلا گویا همه نی نیا همینن با مزه جدید اینطوری رفتار میکنن