۱۴۰۰/۱۰/۴، ۰۱:۵۸ عصر
جمعه من ساعت ۷ بیدار شدم صبحونه خودم آماده کردم
واسه همسر ناهار و صبحونه و میان وعده پک کردم که ببره
آبگوشت گذاشتم
با پسر جان حسابی بازی کردم از ۱۱ تصمیم گرفتم جارو برقی بکشم
هر ۱ متری که کشیدم پسر جان یا گریه کرد یا بیدار شد یا گشنه اش شد
بالاخره ساعت ۵ عصر جاروبرقی کشیدن تموم شد
آشپزخونه رو به گردگیری سطحی کردم
خریدارو با همسر جابجا و ضدعفونی کردیم
و تا ۱۱ با پسری سر و کله زدیم تا بخوابه و جفتمون بیهوش شدیم
خسته نباشم واقعا
واسه همسر ناهار و صبحونه و میان وعده پک کردم که ببره
آبگوشت گذاشتم
با پسر جان حسابی بازی کردم از ۱۱ تصمیم گرفتم جارو برقی بکشم
هر ۱ متری که کشیدم پسر جان یا گریه کرد یا بیدار شد یا گشنه اش شد
بالاخره ساعت ۵ عصر جاروبرقی کشیدن تموم شد
آشپزخونه رو به گردگیری سطحی کردم
خریدارو با همسر جابجا و ضدعفونی کردیم
و تا ۱۱ با پسری سر و کله زدیم تا بخوابه و جفتمون بیهوش شدیم
خسته نباشم واقعا
