۱۴۰۰/۱۰/۵، ۰۲:۲۵ عصر
بنسای جون اون چیزی که من از حرفهای نوناجون برداشت کردم اینه که دستهاشو صاف کنار بدنش بذاری و بگیریش. بعد مثل تکون روی پا به چپ و راست تکونش بدی. اینجوری سرش زیاد تکون نمیخوره.
یوتاب جون اون روش رو من نرفته میدونم به بن بست میخورم. ببین من قبلا که بچه ام تو دو ماهگی خودش خوابش تنظیم شده بود اول بغلش میکردم تا خمار شه. بیشترم به خاطر رفلاکس. براش تو بغلم لالایی میخوندم و 20 دقیقه راه میبردم. خوابش میگرفت بعد میذاشتم رو پام زود میخوابید. کم کم به اینجا رسید که وقتی چشمهاش سنگین میشد دیگه نیاز نبود رو پا بذارم. مستقیم میرفت تو جاش و میخوابید. در نهایت هم نیاز نبود خیلی بغلش کنم. تو بغلم زود میخوابید. یعنی دیگه ده دقیقه ای میخوبوندم. راستی همه اینا با چراغ خاموش بودا. اتاق کاملا تاریک.
حالا امیدوارم دوباره مثل قبل شه دیگه. یعنی به مرور راحت تر میشه انشالله.
برای بچه من اول غذا، بعد پوشک و لباس، بعد بغل، بعد انتقال به تخت و وایت نویز و تکون آروم. انشالله میخوابه. امیدوارم مرحله تکون به مرور حذف شه، بغل هم کوتاه شه.
یوتاب جون اون روش رو من نرفته میدونم به بن بست میخورم. ببین من قبلا که بچه ام تو دو ماهگی خودش خوابش تنظیم شده بود اول بغلش میکردم تا خمار شه. بیشترم به خاطر رفلاکس. براش تو بغلم لالایی میخوندم و 20 دقیقه راه میبردم. خوابش میگرفت بعد میذاشتم رو پام زود میخوابید. کم کم به اینجا رسید که وقتی چشمهاش سنگین میشد دیگه نیاز نبود رو پا بذارم. مستقیم میرفت تو جاش و میخوابید. در نهایت هم نیاز نبود خیلی بغلش کنم. تو بغلم زود میخوابید. یعنی دیگه ده دقیقه ای میخوبوندم. راستی همه اینا با چراغ خاموش بودا. اتاق کاملا تاریک.
حالا امیدوارم دوباره مثل قبل شه دیگه. یعنی به مرور راحت تر میشه انشالله.
برای بچه من اول غذا، بعد پوشک و لباس، بعد بغل، بعد انتقال به تخت و وایت نویز و تکون آروم. انشالله میخوابه. امیدوارم مرحله تکون به مرور حذف شه، بغل هم کوتاه شه.