۱۴۰۰/۱۰/۱۱، ۰۴:۳۸ عصر
انار ک چند روزه کلا نخوردم فاطمه جون
موزم هوس کردم پس نمیخورم ولش
یبوست ک داغونم همینجوری
دلدردم خیلی میشم
بستنی بخاطر سردی هوا میترسم بخورم وگرنه تو یخچالم هست تازه چیز سرد هرررر چی باشه بخورم چ میوه چ آب از شیرآب دلدرد میشم
کیوی اسید معدم اذیت میکنه
کلا من داستان دارم
یکم از این ور ول کنم روم ب دیوار یبوست میشم
از اونور ول کنم ببخشید اسهال
در مورد اشپزی خب چی بگم از ی طرف خیلی خوبه از طرف دیگه نه
خب مادرشوهرمه خجالت میکشم راستش مادرمم ک ول کرده منو کلا از اول بارداریم نگفته چی میخوای شاید روت نشه ب اونور بگی
از مادرم خیلی دلخورم
میدونم میگین خودت باید بفکر باشی ولی شرایط من با شماها فرق داره من مستقل ک نیستم
تازه ب مامانم گفتم مامان ساکمو میخوام ببندم چیا باید بزارم توش خندید گفت هنوز ک زوده که
کلا زیادی بیخیاله در مورد من چون فکر میکنه من دیگه مادرشوهرم بهم رسیدگی میکنه
اصلا هم خونم نمیاد تنها خجالت میکشه ک بیاد خونه دخترش
باز شکر خدا خانواده همسرم هوامو دارن ولی خب مادر قضیش فرق داره ادم میتونه درداشو بگه
ببخشید زیادی حرف زدم
موزم هوس کردم پس نمیخورم ولش
یبوست ک داغونم همینجوری
دلدردم خیلی میشم
بستنی بخاطر سردی هوا میترسم بخورم وگرنه تو یخچالم هست تازه چیز سرد هرررر چی باشه بخورم چ میوه چ آب از شیرآب دلدرد میشم
کیوی اسید معدم اذیت میکنه
کلا من داستان دارم
یکم از این ور ول کنم روم ب دیوار یبوست میشم
از اونور ول کنم ببخشید اسهال
در مورد اشپزی خب چی بگم از ی طرف خیلی خوبه از طرف دیگه نه
خب مادرشوهرمه خجالت میکشم راستش مادرمم ک ول کرده منو کلا از اول بارداریم نگفته چی میخوای شاید روت نشه ب اونور بگی
از مادرم خیلی دلخورم
میدونم میگین خودت باید بفکر باشی ولی شرایط من با شماها فرق داره من مستقل ک نیستم
تازه ب مامانم گفتم مامان ساکمو میخوام ببندم چیا باید بزارم توش خندید گفت هنوز ک زوده که
کلا زیادی بیخیاله در مورد من چون فکر میکنه من دیگه مادرشوهرم بهم رسیدگی میکنه
اصلا هم خونم نمیاد تنها خجالت میکشه ک بیاد خونه دخترش
باز شکر خدا خانواده همسرم هوامو دارن ولی خب مادر قضیش فرق داره ادم میتونه درداشو بگه
ببخشید زیادی حرف زدم