آره یوتاب... کمک خیلی خیلی توی بچه داری مهمه...
بعضیا حتی چیدن سیسمونیشون رو تنها انجام نمیدن... ولی مثلا من همههههه چیزمو خودم خریدم... کلا 4 تا دست لباسش از بیرون بود با دوتا اسباب بازی که با تیپ تربیتم مخالف بود (تفنگ و ماشین پلیس) (کادوئه یعنی)............
یا مثلا من کل بارداری نتونستم گوشت بخورم چون بوش حالم رو بد می کرد...
برنجم همچنین...
7-8 ماهم بود عید... خونه ی یکی از فامیل های مامان همسر بودیم... مراسم ختمی بود...
قورمه سبزی بود...
با اینکه من معمولا دلم غذای ایرانی نمیخواد، اما تنها غذای گوشتی بود که راحت خوردم...
به مامان همسرم گفتم من از این غذا خیلی خوشم اومده، می تونید بهم بدید ببرم خونه مون؟
و فرداش یه ظرف آورد داد گفت بیا اینو خاله داد...
منم گفتم مرسی، شروع کردم که بریزم تا داغ کنم بخورم...
دیدم به خدا 1 تیکه گوشت هم نداره...
مال همه رو داده بودن، تهش رو به من داده بودن... اندازه دو تا ظرف خورش خوری........
تنها چیزی بود که هوس کردم... تنها چیزی بود که به دست آوردم...
واقعا خوشبحال اونایی که کسی رو دارن......... چه غذا بیاره، غذا درست کنه... خونه رو کمک کنه تا مرتب کنن... حتی فقططططط بغل کردن بچه خودش موهبتیه که به تازه والدین اعطا میشه... اون اوایل اینقدر آدم بچه رو بغل می کنه میگه تا 1 سالگیش من دیگه دست ندارم... ولی وقتی چرخشی باشه، هر کس یه جوری با بچه بازی بازی کنه، اصلا نمی فهمی چطور گذشت...
ولی تنها که باشی، خونه میشه زندان... میشه عذاب... میشه قفس... میشه محل گریه و آروغ و شیر و پی پی............. یه وقتا اینقدر دلم می خواد رابطه داشتم بچه مو میذاشتم جایی می رفتیم بیرون... اصلا با همسر میومدیم خونه... داغون شدیم رفت...
بعضیا حتی چیدن سیسمونیشون رو تنها انجام نمیدن... ولی مثلا من همههههه چیزمو خودم خریدم... کلا 4 تا دست لباسش از بیرون بود با دوتا اسباب بازی که با تیپ تربیتم مخالف بود (تفنگ و ماشین پلیس) (کادوئه یعنی)............
یا مثلا من کل بارداری نتونستم گوشت بخورم چون بوش حالم رو بد می کرد...
برنجم همچنین...
7-8 ماهم بود عید... خونه ی یکی از فامیل های مامان همسر بودیم... مراسم ختمی بود...
قورمه سبزی بود...
با اینکه من معمولا دلم غذای ایرانی نمیخواد، اما تنها غذای گوشتی بود که راحت خوردم...
به مامان همسرم گفتم من از این غذا خیلی خوشم اومده، می تونید بهم بدید ببرم خونه مون؟
و فرداش یه ظرف آورد داد گفت بیا اینو خاله داد...
منم گفتم مرسی، شروع کردم که بریزم تا داغ کنم بخورم...
دیدم به خدا 1 تیکه گوشت هم نداره...
مال همه رو داده بودن، تهش رو به من داده بودن... اندازه دو تا ظرف خورش خوری........
تنها چیزی بود که هوس کردم... تنها چیزی بود که به دست آوردم...
واقعا خوشبحال اونایی که کسی رو دارن......... چه غذا بیاره، غذا درست کنه... خونه رو کمک کنه تا مرتب کنن... حتی فقططططط بغل کردن بچه خودش موهبتیه که به تازه والدین اعطا میشه... اون اوایل اینقدر آدم بچه رو بغل می کنه میگه تا 1 سالگیش من دیگه دست ندارم... ولی وقتی چرخشی باشه، هر کس یه جوری با بچه بازی بازی کنه، اصلا نمی فهمی چطور گذشت...
ولی تنها که باشی، خونه میشه زندان... میشه عذاب... میشه قفس... میشه محل گریه و آروغ و شیر و پی پی............. یه وقتا اینقدر دلم می خواد رابطه داشتم بچه مو میذاشتم جایی می رفتیم بیرون... اصلا با همسر میومدیم خونه... داغون شدیم رفت...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم