۱۴۰۰/۱۰/۱۵، ۰۹:۴۵ عصر
شاینینگ با رز کاملا موافقم. تنها توصیم اینه که خودتو تا میتونی از قید و بند خانوادت رها کنی. این طناب وابستگی رو پاره کن.
در مورد حسادت مادر به دختر، شاید باورتون نشه همچین چیزی وجود داره ولی من خودم تجربش کردم. مامان من زندگی سختی با پدرم داشته، هم از لحاظ مادی هم از لحاظ عاطفی و .... . بعد همسر من دقیقا در نقطه مقابل پدرمه. یعنی هرکاری پدرم واسه مادرم نکرده شوهرم واسه من میکنه. هرچیزی که اون نداشته من دارم. اگه شوهرم دست و بالش باز باشه که تا قرون اخر پولاشو خرج من میکنه، اگرم از لحاظ مالی نتونه از لحاظ عاطفی و جن.سی و تفریح و...... خلاصه که زندگیم دقیقا اون چیزیه که مامانم همیشه حسرتشو داشته. حالا بنده خدا مامانم توی یه حالت سردرگمی گیر کرده، از طرفی واسه خوشبختی دخترش خوشحاله ولی از طرفی تا به یه چیزی تو زندگی من نگاه میکنه یاد گذشته خودش میفته و یه حسادت غیر عمدی میاد سراغش و به هم میریزه . جوری که بارها حتی نتونسته خودشو کنترل کنه و توی حرفاش بهم رسونده که داره حسرت داشته های منو میخوره. من الان جوریم که هرچی بخرمم بهش نمیگم. از لباس بگیر تا قبلنا که طلا و ساعت و .... خریدم. جایی تفریح برم با مهمونی برم تا جایی که بتونم میپیچونمش و نمیگم بهش. چون مادرمه و میدونم حسرت میخوره و این حسادته اذیتش میکنه و من دوست ندارم اذیت بشه. شاید باورتون نشه ولی اولین بار همسرم بهم گفت که مامانم اینجوریه. خب شاید هر زن دیگه ای بود بهش برمیخورد ولی من با شوهرم این حرفارو ندارم و ناراحت نشدم. عوضش یکم رو حرفا و کارای مامانم دقت کردم دیدم رااااست میگه. خلاصه که این مسئله واقعا وجود داره. جدی بگیریتش.
در مورد حسادت مادر به دختر، شاید باورتون نشه همچین چیزی وجود داره ولی من خودم تجربش کردم. مامان من زندگی سختی با پدرم داشته، هم از لحاظ مادی هم از لحاظ عاطفی و .... . بعد همسر من دقیقا در نقطه مقابل پدرمه. یعنی هرکاری پدرم واسه مادرم نکرده شوهرم واسه من میکنه. هرچیزی که اون نداشته من دارم. اگه شوهرم دست و بالش باز باشه که تا قرون اخر پولاشو خرج من میکنه، اگرم از لحاظ مالی نتونه از لحاظ عاطفی و جن.سی و تفریح و...... خلاصه که زندگیم دقیقا اون چیزیه که مامانم همیشه حسرتشو داشته. حالا بنده خدا مامانم توی یه حالت سردرگمی گیر کرده، از طرفی واسه خوشبختی دخترش خوشحاله ولی از طرفی تا به یه چیزی تو زندگی من نگاه میکنه یاد گذشته خودش میفته و یه حسادت غیر عمدی میاد سراغش و به هم میریزه . جوری که بارها حتی نتونسته خودشو کنترل کنه و توی حرفاش بهم رسونده که داره حسرت داشته های منو میخوره. من الان جوریم که هرچی بخرمم بهش نمیگم. از لباس بگیر تا قبلنا که طلا و ساعت و .... خریدم. جایی تفریح برم با مهمونی برم تا جایی که بتونم میپیچونمش و نمیگم بهش. چون مادرمه و میدونم حسرت میخوره و این حسادته اذیتش میکنه و من دوست ندارم اذیت بشه. شاید باورتون نشه ولی اولین بار همسرم بهم گفت که مامانم اینجوریه. خب شاید هر زن دیگه ای بود بهش برمیخورد ولی من با شوهرم این حرفارو ندارم و ناراحت نشدم. عوضش یکم رو حرفا و کارای مامانم دقت کردم دیدم رااااست میگه. خلاصه که این مسئله واقعا وجود داره. جدی بگیریتش.