۱۴۰۰/۱۰/۲۱، ۰۶:۱۷ عصر
قربونت صنوبر جونم
خونم دیگه داشت از کثیفی موش میذاشت
دیشب همسرم همینجوری گفت میخوای پسرو ببرم پیش مانان تو کاراتو کنی رو هوا زدم و صبح گفتم ساعت چند میبریش
این شد که رسیدم
خونم دیگه داشت از کثیفی موش میذاشت

دیشب همسرم همینجوری گفت میخوای پسرو ببرم پیش مانان تو کاراتو کنی رو هوا زدم و صبح گفتم ساعت چند میبریش

این شد که رسیدم