۱۴۰۰/۱۰/۲۸، ۰۳:۳۴ عصر
تو خوابگاه ک بودیم ،یخچال زبون بسته ی اتاق رو میبردیم تو حیاط با شلنگ آب میشستیم ،آخ هم نگفت تو اون ۴ سال ولی حواسمون بود آب تو موتور نره و قشنگ یه روز میذاشتیم تو آفتاب خشک شه بعد میزدیم تو برق
یخچال خودمم الان،شیشه ها و طبقه هاشو میشورم با کف تو حمام
خودشم با اسکاچ و دستمال تمیز میکنم
اون ته ته ها هم یکم جوش شیرین میریزم هربار ،ک یخچال بوی خاصی نده و نگیره
یخچال خودمم الان،شیشه ها و طبقه هاشو میشورم با کف تو حمام
خودشم با اسکاچ و دستمال تمیز میکنم
اون ته ته ها هم یکم جوش شیرین میریزم هربار ،ک یخچال بوی خاصی نده و نگیره
گوش کن! نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست ♥︎