بچه ها خداقوت
واقعا بدون کمک بچه بزرگ کردن خیلی سخته...
من اگه صدام به همه می رسید میگفتم تا یه همراه و کمکی ندارید بچه نیارید...
واقعا هیچ جا کسی به فکر مادر نیست...
کمک پدر هم یه لطف محسوب میشه...
عملا بار بچه به دوش مادره...
حالا اگه کمک نباشه که دیگه هیچی...
نونا الان اشاره کرد به مریضی ما...
واقعا راست گفتی نونا...
من وقتی همسرم کرونا گرفت 21 روز قرنطینه بود، واقعا روزی فقط 20 تا لیوان استفاده می کردم (توی یه بار مصرف میدادم که بندازیم دور و نخواد که بشوریم... و همسرم توی این 3-4 روزی که من رو به موت بودم، کلا یه کته یه سوپ (واقعا فکرشم می کنم حالم بد میشه...) درست کرد برامون... آخرشم ریختم رفت... یعنی ما هیچی نمی تونستیم بخوریم با موز و نون و پنیر و نون تست سرپا بودیم... ولی موقعی که او کرونا گرفت، نه تنها بهش می رسیدم، با دوستش شاید توی 30 تا داروخانه دنبال دارو هم گشتیم، بچه هم که بود....
همسر من جوریه که حتی صبحا بیدار میشه نمیره برای خودش غذا برداره یه وقتا حالت تهوع می گیره صبحا چه برسه که برای ما هم بذاره... چی بشه زیر چای رو روشن کنه... واقعا واقعا درسته توی بیرون بردن بچه کمک می کنه و روزی 2-3 ساعت می بردش بیرون، ولی بچه ها اصلا اینکه بازی کنه و اینها خبری نیست... می نشونه توی ماشین می بره مثلا گاز میزنه... می بردش شرکت براش فیلم میذاره... و من مجبورم تمام ارتباط رو داشته باشم که از تکاملش عقب نیفته............ به خدا آدم داغون میشه... واقعا فرهنگمون اینقدر ضعیفه که چون وظیفه ی مرد نمی دونن، مردا آموزش ندیدن و بلد نیستن... حتی یه پارک ساده ببرن ملت میگن وااااوووو چه پدر کمک کننده ای وووو.... ولی واقعا آموزش هایی که مردا دارن، توجهی که به بچه و بچه داری و... دارن با درصد بالایی بی ارزشه............... بار اصلی همش به دوش مادره.... واقعا خیلی وقتا میگم این چه خریتی بود من کردم... واقعا داغون کننده اس برام... حالا باز اگه جایی دارید برید مهمونی جای شکر داره... حتی یه مدت کوتاه کسی کمک داشته باشه خیلیه... الان پسرم 1 ساعته بیدار شده، داره همینجور توی بغلم گریه می کنه... منم توی دلم دارم گریه می کنم... هیچ جایی هم ندارم برم، هیچ کسی هم ندارم باهاش حرف بزنم... حتی یه عمه هم که داره، 30 ثانیه گوشی رو بدم به پسرم که با عمه ش سلام و علیک کنه، اونم گوشی رو میده به دخترش که حتی یه سلام هم نمی کنه... مجبورم کامل گوشی دست خودم باشه یعنی حتی صحبت کردن با بقیه هم برام وقت گیر میشه نه کمک که مثلا بچه رو 5 دقیقه سرگرم کنن، یه ارتباطی بگیره و...
من قبلا نمی فهمیدم میگن قبل از بچه دایره ی حمایتیتون رو بسازید یعنی چی... الان می بینم چقدر فرقه بین کسی که کمک داره و نداره... چقدر مادر آسیب می بینه... چقدر روابط والدین آسیب می بینه (بچه ها من قبل بچه واقعا میشه گفت که رابطه مون خوب بود....... الان با اینکه 9 ماهی میشه که شیر پسرم قطع شده، بااااز هیچ میلی ندارم... هیچ لذتی نمی برم... همش خسته ام... پیش قدم و اینها شدن که هیچییییی اصلا...... مردم خلاصه)... چقدر بچه توی تکامل عقب میفته یا جلو میفته..........
خلاصه که دخترایی که به فکر مادر شدنید، بدونید و آگاه باشید که اگه اهدافی جز مادری هم دارید ولی تنهایید و توی مادریتون تنها باشید، بدبخت و بیچاره میشید... والسلام..................................................
البته بچه ها هم با هم فرق دارن...
خودم دوستی دارم که بیرون رفتیم، پسرش یکککککک لحظه دست مادرش رو ول نکرد!!!!!!!! و پسر من یک دقیقه دستش رو توی دست من نگه نمی داشت!!! واقعا هر لحظه یه طرف می خواست بره........... از دیوار صدا در اومد از اون پسر نه... یا یه دوست دیگه دارم دخترش پشت تلفن اصلا جیغ و اینا نمیزنه!!!! ولی من همش توی خونه مون سر و صدا و جیغ و فریاد هست... در حدی که همین امروز یکی از دوستام زنگ زد، با جیغ و داد پسرم روبرو شد گفت چهههه خبره بد موقع زنگ زدم که من گفتم نه بابا این صداها که عادیه (خودم اصلا متوجه صداهه نبودم)
واقعا بدون کمک بچه بزرگ کردن خیلی سخته...
من اگه صدام به همه می رسید میگفتم تا یه همراه و کمکی ندارید بچه نیارید...
واقعا هیچ جا کسی به فکر مادر نیست...
کمک پدر هم یه لطف محسوب میشه...
عملا بار بچه به دوش مادره...
حالا اگه کمک نباشه که دیگه هیچی...
نونا الان اشاره کرد به مریضی ما...
واقعا راست گفتی نونا...
من وقتی همسرم کرونا گرفت 21 روز قرنطینه بود، واقعا روزی فقط 20 تا لیوان استفاده می کردم (توی یه بار مصرف میدادم که بندازیم دور و نخواد که بشوریم... و همسرم توی این 3-4 روزی که من رو به موت بودم، کلا یه کته یه سوپ (واقعا فکرشم می کنم حالم بد میشه...) درست کرد برامون... آخرشم ریختم رفت... یعنی ما هیچی نمی تونستیم بخوریم با موز و نون و پنیر و نون تست سرپا بودیم... ولی موقعی که او کرونا گرفت، نه تنها بهش می رسیدم، با دوستش شاید توی 30 تا داروخانه دنبال دارو هم گشتیم، بچه هم که بود....
همسر من جوریه که حتی صبحا بیدار میشه نمیره برای خودش غذا برداره یه وقتا حالت تهوع می گیره صبحا چه برسه که برای ما هم بذاره... چی بشه زیر چای رو روشن کنه... واقعا واقعا درسته توی بیرون بردن بچه کمک می کنه و روزی 2-3 ساعت می بردش بیرون، ولی بچه ها اصلا اینکه بازی کنه و اینها خبری نیست... می نشونه توی ماشین می بره مثلا گاز میزنه... می بردش شرکت براش فیلم میذاره... و من مجبورم تمام ارتباط رو داشته باشم که از تکاملش عقب نیفته............ به خدا آدم داغون میشه... واقعا فرهنگمون اینقدر ضعیفه که چون وظیفه ی مرد نمی دونن، مردا آموزش ندیدن و بلد نیستن... حتی یه پارک ساده ببرن ملت میگن وااااوووو چه پدر کمک کننده ای وووو.... ولی واقعا آموزش هایی که مردا دارن، توجهی که به بچه و بچه داری و... دارن با درصد بالایی بی ارزشه............... بار اصلی همش به دوش مادره.... واقعا خیلی وقتا میگم این چه خریتی بود من کردم... واقعا داغون کننده اس برام... حالا باز اگه جایی دارید برید مهمونی جای شکر داره... حتی یه مدت کوتاه کسی کمک داشته باشه خیلیه... الان پسرم 1 ساعته بیدار شده، داره همینجور توی بغلم گریه می کنه... منم توی دلم دارم گریه می کنم... هیچ جایی هم ندارم برم، هیچ کسی هم ندارم باهاش حرف بزنم... حتی یه عمه هم که داره، 30 ثانیه گوشی رو بدم به پسرم که با عمه ش سلام و علیک کنه، اونم گوشی رو میده به دخترش که حتی یه سلام هم نمی کنه... مجبورم کامل گوشی دست خودم باشه یعنی حتی صحبت کردن با بقیه هم برام وقت گیر میشه نه کمک که مثلا بچه رو 5 دقیقه سرگرم کنن، یه ارتباطی بگیره و...
من قبلا نمی فهمیدم میگن قبل از بچه دایره ی حمایتیتون رو بسازید یعنی چی... الان می بینم چقدر فرقه بین کسی که کمک داره و نداره... چقدر مادر آسیب می بینه... چقدر روابط والدین آسیب می بینه (بچه ها من قبل بچه واقعا میشه گفت که رابطه مون خوب بود....... الان با اینکه 9 ماهی میشه که شیر پسرم قطع شده، بااااز هیچ میلی ندارم... هیچ لذتی نمی برم... همش خسته ام... پیش قدم و اینها شدن که هیچییییی اصلا...... مردم خلاصه)... چقدر بچه توی تکامل عقب میفته یا جلو میفته..........
خلاصه که دخترایی که به فکر مادر شدنید، بدونید و آگاه باشید که اگه اهدافی جز مادری هم دارید ولی تنهایید و توی مادریتون تنها باشید، بدبخت و بیچاره میشید... والسلام..................................................
البته بچه ها هم با هم فرق دارن...
خودم دوستی دارم که بیرون رفتیم، پسرش یکککککک لحظه دست مادرش رو ول نکرد!!!!!!!! و پسر من یک دقیقه دستش رو توی دست من نگه نمی داشت!!! واقعا هر لحظه یه طرف می خواست بره........... از دیوار صدا در اومد از اون پسر نه... یا یه دوست دیگه دارم دخترش پشت تلفن اصلا جیغ و اینا نمیزنه!!!! ولی من همش توی خونه مون سر و صدا و جیغ و فریاد هست... در حدی که همین امروز یکی از دوستام زنگ زد، با جیغ و داد پسرم روبرو شد گفت چهههه خبره بد موقع زنگ زدم که من گفتم نه بابا این صداها که عادیه (خودم اصلا متوجه صداهه نبودم)
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم