ایشونم یه مسیری رو میره بعد خسته میشه یهو چندتا غلت میزنه که زورتر برسه 
اقا امروز خواستیم دو ساعتی پسری رو بذاریمش خونه م ش خونه رو درست کنیم و من یکم کارامو کنم تند تند خ ش اومد ساعت ۱بردش و خندون رفت, ساعت ۱:۰۵ زنگ زد که قیامت کرده صداشو میشنیدم, حالا کوچه بغلین خوبه, نفهمیدم چجوری مانتو پوشیدم دویدم دیدم بچم چشما و دماغش سرخ انقدر گریه کرده نفسش بالا نمیومد, تا حالا اینجوری ندیده بودمش اشکم در اومد به خدا, تا منو دید نمیدونین چجوری پرید بغلم م ش میگفت تا اومده دو دقیقه همه جارو نگاه کرده یهو زده زیر گریه بچم نفسش بالا نمیومدا, مردم براش, دیگه همونجوری اوردمش خونه, همسرم میگه اومد قلمرو خودش خوب شد,
خیلی نگران این رفتارش شدم, البته اشتباه من بود باید خودم یا همسرم میبردیمش یه ربعی مینشستیم اونجا بعد میومدیم, یه ماهی هم بود به خاطر علایم داشتن خ ش نرفته بود اونجا بچم تا نیم ساعت دل دل میزد

اقا امروز خواستیم دو ساعتی پسری رو بذاریمش خونه م ش خونه رو درست کنیم و من یکم کارامو کنم تند تند خ ش اومد ساعت ۱بردش و خندون رفت, ساعت ۱:۰۵ زنگ زد که قیامت کرده صداشو میشنیدم, حالا کوچه بغلین خوبه, نفهمیدم چجوری مانتو پوشیدم دویدم دیدم بچم چشما و دماغش سرخ انقدر گریه کرده نفسش بالا نمیومد, تا حالا اینجوری ندیده بودمش اشکم در اومد به خدا, تا منو دید نمیدونین چجوری پرید بغلم م ش میگفت تا اومده دو دقیقه همه جارو نگاه کرده یهو زده زیر گریه بچم نفسش بالا نمیومدا, مردم براش, دیگه همونجوری اوردمش خونه, همسرم میگه اومد قلمرو خودش خوب شد,
خیلی نگران این رفتارش شدم, البته اشتباه من بود باید خودم یا همسرم میبردیمش یه ربعی مینشستیم اونجا بعد میومدیم, یه ماهی هم بود به خاطر علایم داشتن خ ش نرفته بود اونجا بچم تا نیم ساعت دل دل میزد