۱۴۰۰/۱۱/۲۵، ۱۱:۲۵ عصر
بچه ها کلا شرایط رو باید سنجید و بعد بچه آورد که بچه آسیب نبینه... اینها رو آدم باید قبل از بچه بخونه و بدونه... توی مجازی که آدم جرات نمی کنه حرف بزنه ولی باز اینجا راحت تر میشه نظر داد... چون بالاخره دوستیم و صلاح هم رو می خوایم... ولی خب این بحث هایی که در مورد برگشت به کار و اینها برای مادران انجام میشه، بیشتر مخاطبینش مادرها هستن... قبل از مادر شدن دغدغه ش رو نداری و در نتیجه اطلاعات هم نداری... و یهو بچه میاری و خواسته یا ناخواسته خونه نشینی میشی و همین آدم رو افسرده می کنه... واقعا سر کار رفتن برای روحیه ی مادر عااالیه که چند ساعتی مرخصی بگیریم از کار خونه و بچه.... من که روزایی که تدریس دارم (هفته ای 4 ساعت) و همسرم پسرمون رو می بره بیرون، وقتی پسرم میاد با کلیییی انرژی بیشتر تحویل می گیرم تا اینکه کلا توی خونه بوده باشیم باهم... چه برسه که مثلا نصف روز از بچه دور باشم یا مثلا کمکی می داشتم که کمکم می کرد وووو...
نمی دونم سه سال اول هلاکویی رو کسی گوش داده یا نه ولی خود هلاکویی میگه اگه مادری (یا یکی از والدین که قراره مراقب اصلی بچه باشن و متاسفانه یا خوشبختانه این مراقب اصلی معمولا مادره چون مادره که شیر داره و می تونه بچه رو سیر کنه و بچه بیشتر باهاش آشناست) از هر نظری نمی تونه که دو سال پیش بچه بمونه، واقعا به نفع همه شونه که بچه نیاد، بخصوص به نفع بچه اس این موضوع... حالا بقیه اینقدر صریح نظر نمیدن ولی واقعا همینطوره و تقریبا تمام کتب علمی تاکید کردن به این قضیه... اگر مادری هنوز جاه طلبی هاش رو داره بچه رو نیاره... اگر نیاز مالی داره بچه رو نیاره... ولی ماها این رو بعد از اومدن بچه می فهمیم... اگرچه عمل کردن بهش برای خیلیا نشدنیه ولی توجه آدم به اهمیت قضیه جلب میشه... یا اینکه میشه پرستار تمام وقتی داشت که بچه از اول تولد بهش آشنا بشه و مثلا هم سطح مادر ببیندش... هلاکویی میگه اگه توان پرستار تمام وقت ندارید و باید حتما برگردید سر کار واقعا بچه نیارید...... اینقدر این قضیه مهمه... واقعا هم من در مورد تله ها خیلی مطالعه می کنم... خیلیییش بر می گرده به همین دوران ها... دورانی که بچه رها میشه... از مادر جدا میشه ووو... تقریبا توی تمام تله ها مادر هست که اون تله رو ساخته... حالا اطرافیان با کارهاشون تشدید می کنن... اصلا نقش مادر واقعا غیرقابل انکاره... در حدی که از نظر من مادرا واقعا بهتره دو سال شده مرخصی بدون حقوق بگیرن، این کارو بکنن و با خیال راحت بچه رو بزرگ کنن... من سابقه نداشتم، استخدام هم نبودم، واقعا عدم اطمینان از آینده و فکر اینکه آینده م تباه شد و اینها من رو داغون کرد... واقعا اگر آدم نمی تونه که با خیال راحت پیش بچه باشه، بچه نیاد بهتره........
نمی دونم سه سال اول هلاکویی رو کسی گوش داده یا نه ولی خود هلاکویی میگه اگه مادری (یا یکی از والدین که قراره مراقب اصلی بچه باشن و متاسفانه یا خوشبختانه این مراقب اصلی معمولا مادره چون مادره که شیر داره و می تونه بچه رو سیر کنه و بچه بیشتر باهاش آشناست) از هر نظری نمی تونه که دو سال پیش بچه بمونه، واقعا به نفع همه شونه که بچه نیاد، بخصوص به نفع بچه اس این موضوع... حالا بقیه اینقدر صریح نظر نمیدن ولی واقعا همینطوره و تقریبا تمام کتب علمی تاکید کردن به این قضیه... اگر مادری هنوز جاه طلبی هاش رو داره بچه رو نیاره... اگر نیاز مالی داره بچه رو نیاره... ولی ماها این رو بعد از اومدن بچه می فهمیم... اگرچه عمل کردن بهش برای خیلیا نشدنیه ولی توجه آدم به اهمیت قضیه جلب میشه... یا اینکه میشه پرستار تمام وقتی داشت که بچه از اول تولد بهش آشنا بشه و مثلا هم سطح مادر ببیندش... هلاکویی میگه اگه توان پرستار تمام وقت ندارید و باید حتما برگردید سر کار واقعا بچه نیارید...... اینقدر این قضیه مهمه... واقعا هم من در مورد تله ها خیلی مطالعه می کنم... خیلیییش بر می گرده به همین دوران ها... دورانی که بچه رها میشه... از مادر جدا میشه ووو... تقریبا توی تمام تله ها مادر هست که اون تله رو ساخته... حالا اطرافیان با کارهاشون تشدید می کنن... اصلا نقش مادر واقعا غیرقابل انکاره... در حدی که از نظر من مادرا واقعا بهتره دو سال شده مرخصی بدون حقوق بگیرن، این کارو بکنن و با خیال راحت بچه رو بزرگ کنن... من سابقه نداشتم، استخدام هم نبودم، واقعا عدم اطمینان از آینده و فکر اینکه آینده م تباه شد و اینها من رو داغون کرد... واقعا اگر آدم نمی تونه که با خیال راحت پیش بچه باشه، بچه نیاد بهتره........
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم