۱۴۰۰/۱۱/۲۶، ۰۳:۳۷ عصر
مرسي نونا جان
انشالله زود بگذره كژال جان
ترگل جون دقيقا پنجشنبه ي گذشته با تب شروع شد و تبي كه روي ٣٨ درجه قفل شده بود با شربت بروفن اومد پايين و اون شب خيلي گريه كرد و بي قرار بود هميشه توي ماشين خوب شير ميخورد ديگه توي ماشينم نميخورد نگو گلوش التهاب داشت
خلاصه نگم براتون كه اون شب كذايي بچم اشك ميريخت منم باهاش زار ميزدم جوري كه درد خودم يادم ميرفت
بچه ها خيلي مراظب باشيد البته بيشتر همسراتون مواظب باشن چون ماها كه خونه ايم اونا بيرونن و ميگيرن ميدن به ما
من جوري استخوناي پام درد ميكرد كه حس ميكردم پاهام شكسته
شوهرم ميخواست ماساژ بده كه اروم بشه دردم ميگفتم اثر نداره مشت بزن شايد بهتر بشم...
خلاصه گذشت ولي بي حالي و ضعف همچنان هست
اتفاقا بهتر كه همش ميخوابن ترگل جان توي خواب كمتر اذيت ميشن و گذروندن اين دوران راحت تره براشون
انشالله زود بگذره كژال جان
ترگل جون دقيقا پنجشنبه ي گذشته با تب شروع شد و تبي كه روي ٣٨ درجه قفل شده بود با شربت بروفن اومد پايين و اون شب خيلي گريه كرد و بي قرار بود هميشه توي ماشين خوب شير ميخورد ديگه توي ماشينم نميخورد نگو گلوش التهاب داشت
خلاصه نگم براتون كه اون شب كذايي بچم اشك ميريخت منم باهاش زار ميزدم جوري كه درد خودم يادم ميرفت
بچه ها خيلي مراظب باشيد البته بيشتر همسراتون مواظب باشن چون ماها كه خونه ايم اونا بيرونن و ميگيرن ميدن به ما
من جوري استخوناي پام درد ميكرد كه حس ميكردم پاهام شكسته
شوهرم ميخواست ماساژ بده كه اروم بشه دردم ميگفتم اثر نداره مشت بزن شايد بهتر بشم...
خلاصه گذشت ولي بي حالي و ضعف همچنان هست
اتفاقا بهتر كه همش ميخوابن ترگل جان توي خواب كمتر اذيت ميشن و گذروندن اين دوران راحت تره براشون