فاطمه جان من یه بار یه جمله ای خوندم نوشته بود:
خونه من به هم ریخته نیست. خونه ی من با دستای کوچیک بچم چیده شده.
من هروقت خونم به هم ریختس این جمله رو به خودم میگم. و اصلا به این فکر نمیکنم که بچه من هنوز از جاش تکون نمیخوره و خودم ریخت و پاش کردم
وای اره مونا. برای روزای تعطیل شوهرمم برنامه نوشتم که تا ده روز دیگه خونه کلا گل بشه.
برای پسرمم لباس سفارش دادم خیالم راحته. لباسای شوهرمم ست کردم.
بقیه تایم رو برای خودم خرید کنم و گل مل بخرم و برم آرایشگاه سرنتی پیتی بشم.
یعنی میخوام عید امسال زخمی کنم
خونه من به هم ریخته نیست. خونه ی من با دستای کوچیک بچم چیده شده.
من هروقت خونم به هم ریختس این جمله رو به خودم میگم. و اصلا به این فکر نمیکنم که بچه من هنوز از جاش تکون نمیخوره و خودم ریخت و پاش کردم

(۱۴۰۰/۱۲/۵، ۱۲:۲۹ صبح)mona70 نوشته است: کژال مخصوصا این که گفتی بعد دوسال یه عید متفاوت باشه، سخنی از بزرگان بود
پارسال عید منم استراحت بودم
من یه سری از لباسا و وسایل پارسالمو میبینم هنوزم اوقم میگیره همشونو دارم میریزم دور
وای اره مونا. برای روزای تعطیل شوهرمم برنامه نوشتم که تا ده روز دیگه خونه کلا گل بشه.
برای پسرمم لباس سفارش دادم خیالم راحته. لباسای شوهرمم ست کردم.
بقیه تایم رو برای خودم خرید کنم و گل مل بخرم و برم آرایشگاه سرنتی پیتی بشم.
یعنی میخوام عید امسال زخمی کنم