۱۴۰۰/۱۲/۹، ۰۱:۵۷ عصر
(۱۴۰۰/۱۲/۹، ۰۱:۵۱ عصر)(کژال) نوشته است: رز البته پسر من 5_6 هفته زود به دنیا اومده بود. هنوز تو فاز شکم مامانش بود. ولی اره یادمه باید کف پاهاشو با پنبه نم دار میکردم که بیدار بشه شیر بخوره
بچه ها یوتاب چند روزه نیمده تو سایت. ازش خبر دارین؟ انشالله که خوب باشه حالش
هر دلیلی داشته خیلی عالیه واقعا... بچه ی آروم یعنی مادرش آرومه، آرامش داره، بچه رشدش خوبه، تکامل و همه چیش خوبه و سر جاشه... بدخوابی دقیقا مثل دیوار کجیه که تا ثریا میره... بچه ی بد خواب رشدش چالش داره، غذاش چالش داره، سرگرم کردنش چالش داره... خدا رو شکر که خوابش خوب بوده واقعا


پسر من اینقدر همیشه خسته بود که یکم می خواستم شیر بدم بهش فوری خوابش می برد خیلی وقتا باید کنار دهنش رو می مالیدم که بیدار شه بخوره... و تا وقتی سینه دهنش بود میشه گفت آروم بود... سینه رو می گرفتی یا بیدار می شد یا یه ربع بعد دوباره همون وضعیت تکرار میشد... البته ما ریفلاکس و عدم تحمل لاکتوز هم داشتیم که پسرم توی خواب آلودگی بهتر شیر می خورد... و چون خوابش کم بود خیلی وقتا بی حوصله و خواب آلود بود که با بغل و شیر فقط کنترل می شد... چه روزای بدی بود........................... اه حالم گرفته شد...
منم دیروز داشتم می گفتم چرا یوتاب و ترگل نیستن پس که ترگل جان اومد، ولی یوتاب نه هنوز!
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم