همسرم قرنطینس رفته تو اتاق از دیشب که علایم داد صبحم که اومدن خونه ازش ازمایش گرفتن دکتر ازمایشگاه گفت من تا علایم ندارم ازمایش ندم علامت دار شدم ازمایش بدم اگه علامت ندادم سه روز دیگه ازمایش بدم راستش میتونم برم خونه کسی ولی میترسم دیگرانم مریضکنم چون ازمایش الان من کاذبه علامت ندارم
فردام به دکتر خودم حتما زنگ میزنم ببینم باید چیکار کنم
کولر گازی داریم منم تو بارداریم گرمایی شدم همش باید روشن باشه البته تو پذیراییه همسرم تو اتاق خوابه پنجره باز کردیم
همسرمم فردا میره دکتر
دیگه گفتم تا سرپام بهش برسم اون بهتر شه که اگه من حالم بد شد اون مراقبم باشه
ظهر ماهیچه گذاشتم الانم عدسی گذاشتم به پدر شوهرمم گفتم خرید کنه میوه و ابمیوه بیاره چون نمیخوام از خونه بیرون برم مردمم مریض کنم
فعلا استرس ندارم همسرمم همش من اروم میکنم چون اون نگران منو بچس گفتم نگران نباش من که فعلا خوبم به بچه هم ویروس کاری نداره منتقل نمیشه اصلا
فقط خدا کمکمون کنه
حداقل یکیمون سرپا باشه
فردام به دکتر خودم حتما زنگ میزنم ببینم باید چیکار کنم
کولر گازی داریم منم تو بارداریم گرمایی شدم همش باید روشن باشه البته تو پذیراییه همسرم تو اتاق خوابه پنجره باز کردیم
همسرمم فردا میره دکتر
دیگه گفتم تا سرپام بهش برسم اون بهتر شه که اگه من حالم بد شد اون مراقبم باشه
ظهر ماهیچه گذاشتم الانم عدسی گذاشتم به پدر شوهرمم گفتم خرید کنه میوه و ابمیوه بیاره چون نمیخوام از خونه بیرون برم مردمم مریض کنم
فعلا استرس ندارم همسرمم همش من اروم میکنم چون اون نگران منو بچس گفتم نگران نباش من که فعلا خوبم به بچه هم ویروس کاری نداره منتقل نمیشه اصلا
فقط خدا کمکمون کنه
حداقل یکیمون سرپا باشه