رز جون ما هم دوریم. البته مادر همسر من به رحمت خدا رفتن و تا وقتی خودشون سرپا بودن زحمت غذا با خودشون بود، من نهایت دو تا بشقاب برمیداشتم و میذاشتم. حتی اکثر مواقع ظرفها رو هم خودشون میشستن. ولی وقتی مریض شدن هر وقت میرفتیم من غذا درست میکردم. ظرفها رو همسرم میشست. اگه خواهرشوهرهام بودن همه کارها با اونها بود. ولی ببین من فکر کنم از روز اول مهمه چه جوری باشید. بعضی عروسها مدل دختر خونه رفتار میکنن. من اونجوری نیستم راستش. برای همین کسی راحت نیست بهم بگه چای بیار یا فلان.
از بعد بچه دار شدنم اگه کسی تعارف میکنه، رو هوا تعارفشون رو میزنم
)
کارهای مربوط به بچههام رو خودم انجام میدم. غذا دادن و شستن و عوض کردن و این جور کارها. چون خیلی قبول ندارم کار بقیه رو. اما بچه اگه دلش میخواد تو بغل باشه و بغل بقیه هم آروم باشه میدم.
تو خیلی کار میکنی. یه جوری هم شده انگار بقیه ازت توقع دارن کار کنی. مثلا آتیش رو هم میگی انقد لفت میدن خودت درست میکنی. من حاضرم یه تیکه نون بخورم اما انقد کار نکنم
) اخه احساس سواستفاده بهم دست میده و خیلی بدم میاد ازم سواستفاده کنن. ناسلامتی هر چند ماه یه بار میریم، مهمونیم مثلا.
احساس میکنم درک و شعور خانواده همسرم بیشتره و واقعا شعور مهمه :|
از بعد بچه دار شدنم اگه کسی تعارف میکنه، رو هوا تعارفشون رو میزنم

کارهای مربوط به بچههام رو خودم انجام میدم. غذا دادن و شستن و عوض کردن و این جور کارها. چون خیلی قبول ندارم کار بقیه رو. اما بچه اگه دلش میخواد تو بغل باشه و بغل بقیه هم آروم باشه میدم.
تو خیلی کار میکنی. یه جوری هم شده انگار بقیه ازت توقع دارن کار کنی. مثلا آتیش رو هم میگی انقد لفت میدن خودت درست میکنی. من حاضرم یه تیکه نون بخورم اما انقد کار نکنم

احساس میکنم درک و شعور خانواده همسرم بیشتره و واقعا شعور مهمه :|