۱۴۰۰/۱۲/۱۳، ۰۵:۲۲ عصر
(۱۴۰۰/۱۲/۱۳، ۰۴:۲۶ عصر)Saghar685 نوشته است: رز جان به نظر منم حق داشتیمن از کارشون که گذشتم... ولی قورمه سبزیه توی ذهنم مونده... هیچ قورمه سبزی ای دیگه برام اون مزه رو نمیده... از بارداری ت همین هفته که دوبار از بیرون گرفتم و با حسرت خوردم، لب به قورمه سبزی نزده بودم... اصلا از چشمم افتاده بود این غذا...
ادم تو یه شرایط خاص انتظارات خاصی داره که شاید در شرایط عادی نداشته باشه .بارداری هم به نظر من دوران خاصیه
ولی سعی کن این موارد رو فراموش کنی یا بهش فکر نکنی چون مدام اون حس بد رو داری برای خودت زنده میکنی
فرق گذاشتن بزرگترین ظلمیه که خانواده ها در حق بچه هاشون میکنن بین داماد و عروس یا بین دو تا عروس . باعث دشمنی پنهان بین بچه ها میشن . منم خودم تجربه این مورد رو دارم و تصمیم گرفتم رابطه رو کم کنم اما برام خیلی عجیبه که توی یه خانواده چطور میشه پدر و مادر راضی میشن با این رفتارها بچه هاشون رو از همدیگه دور کنن
ولی باورت بشه یا نه، از همون موقع بیماری و تصادف هاشون شروع شد... از همون موقع درگیر دادگاه و بیمارستان و اینها هستن... (گفتم ۶ ماهگی وقت دادگاه داشتن بخاطر تصادف بود) مامانش خرد خرد نصف دندوناش رو از دست داد... باباش تصادف سنگین کرد... جراحی کرد... دائم درگیر کرونا و... شدن... باغشون دو ساله هیچ باری نداره حتی برای خودشون... یه وضعی اصلا............ احتمالا دارم گودرز رو به شقایق ربط میدم ولی من فکر می کنم انرژی کارهای ما بسته به نیتمون میره می چرخه و برمیگرده به خودمون...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم