۱۴۰۰/۱۲/۱۵، ۰۷:۴۲ عصر
بچه ها به نظر من خسته بوده اشتباه کرده نوشته پسر
آرهههههه گویا باید برم خدا رو شکر کنم... البته اونجا هم رفته بودیم گفتم زیاد مایل نیستن رعایت کنن و باز همه ی کارها به عهده ی خودمونه... که خب هم اینجا تنها باید کارا رو بکنم هم اونجا... واقعا کمکی نداریم...
ماری ما اصلا معرفی بهش نکردیم که بخواد... یا هوس کنه...
دیدی بعضی بچه ها توی سن بچه های ما، مثلا سر اسباب بازی یا سوپر رفتن پدر درمیارن؟ الان پسر من اصلا اینطور نیست چون ندیده که بخواد... هر موقع هم مجبوری بردمش هایپر، هر چی خواسته برداشته (اصلا بدون فکرها، هر چی می بینه دوست داره فکرکنم ادای من رو در بیاره، میره بر میداره میندازه توی سبد و ذوق می کنه
یا همینجور که نشسته توی سبد، می چرخه دستشو پرت می کنه یه چیزی میگیره میندازه اون تو
) (که برای اینکه یکم هم شده بشینه توی سبد یا آروم کنارمون بمونه میذارم انجام بده بعد دوباره چرخ میزنیم میگم بده بذارم سر جاشون
همینققدر اسکول بازی 
الان ما با کتاب مشکل داریم... هر جا بریم کتابخونه یا کتابفروشی، فکر کنم که فکر می کنه کتابای خودشن، میره شروع می کنه ورق زدن و برداشتن و گذاشتن کتابا...
بستنی هم مثل همین خرید لباساش یا اسباب بازیاش یا اصلا خرید خونه، اصلا ندیده و نمیشناسه که بخواد... حتی اگه به خاطر سرما هم نمی خوره، باز خدا رو شکر، هر چی دیرتر بخورن بهتره واقعا چون کمتر عادت کردن... ولی خب شیرینی رو همه همیشه (حالا در درجات مختلف) دوست خواهند داشت و ژنتیک انسان همینه... تازه من سعی می کنم مغزها رو بیشتر بدم تا بستنی ولی بازم استقبالش کمه... تا بزرگتر بشه ببینیم چی میشه...
ماری میگم شما در مورد مهد تحقیقی کردی؟ برنامه ای براش داری؟ از این دوره های مادر و کودک می بری قندعسلتو؟
آرهههههه گویا باید برم خدا رو شکر کنم... البته اونجا هم رفته بودیم گفتم زیاد مایل نیستن رعایت کنن و باز همه ی کارها به عهده ی خودمونه... که خب هم اینجا تنها باید کارا رو بکنم هم اونجا... واقعا کمکی نداریم...
ماری ما اصلا معرفی بهش نکردیم که بخواد... یا هوس کنه...
دیدی بعضی بچه ها توی سن بچه های ما، مثلا سر اسباب بازی یا سوپر رفتن پدر درمیارن؟ الان پسر من اصلا اینطور نیست چون ندیده که بخواد... هر موقع هم مجبوری بردمش هایپر، هر چی خواسته برداشته (اصلا بدون فکرها، هر چی می بینه دوست داره فکرکنم ادای من رو در بیاره، میره بر میداره میندازه توی سبد و ذوق می کنه




الان ما با کتاب مشکل داریم... هر جا بریم کتابخونه یا کتابفروشی، فکر کنم که فکر می کنه کتابای خودشن، میره شروع می کنه ورق زدن و برداشتن و گذاشتن کتابا...
بستنی هم مثل همین خرید لباساش یا اسباب بازیاش یا اصلا خرید خونه، اصلا ندیده و نمیشناسه که بخواد... حتی اگه به خاطر سرما هم نمی خوره، باز خدا رو شکر، هر چی دیرتر بخورن بهتره واقعا چون کمتر عادت کردن... ولی خب شیرینی رو همه همیشه (حالا در درجات مختلف) دوست خواهند داشت و ژنتیک انسان همینه... تازه من سعی می کنم مغزها رو بیشتر بدم تا بستنی ولی بازم استقبالش کمه... تا بزرگتر بشه ببینیم چی میشه...
ماری میگم شما در مورد مهد تحقیقی کردی؟ برنامه ای براش داری؟ از این دوره های مادر و کودک می بری قندعسلتو؟
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم