اره موافقم رز, ببین اون چند روز سفر که با خ ش و شوهرش بودیم بعدشم چهارشنبه اومدیم خونه, پنجشنبه همسرم علایم داشت اومدیم خونه م ش خ ش مجردم هم شبا میاد از کار پسرم کلا خیلی اجتماعی شده و همش بلند بلند مثل حرف میزنه و به همه لبخند میزنه دیشب جلوی چشمش پوشیدم رفتم غذای همسرمو بدم و برگشتم خیلی خوب بود, قبلش خونه و میذاشت روی سرش از گریه و جیییغ, خدا کنه همینطور بمونه
کژال منم راضیم از این یه مورد فقط البته, دیشب خ ش گفت من میخوابونمش درسته هرکتر کرد نخوابید اما باز خوبه بغلشونه یا بازی میکنن باهاش من یه نفسی تازه میکنم
کژال منم راضیم از این یه مورد فقط البته, دیشب خ ش گفت من میخوابونمش درسته هرکتر کرد نخوابید اما باز خوبه بغلشونه یا بازی میکنن باهاش من یه نفسی تازه میکنم