۱۴۰۰/۱۲/۲۵، ۰۸:۴۵ عصر
صنوبر جان والا من پارسال سفره ی اونجوری نچیدم... یعنی اینقدر مشکلات بیماری و مشکلات مختلف سرم بود، پسرمم کوچیک بود اصلا دل و دماغ هیچی نداشتم... یادمه توی عید همسرم منو برد محلاتی دلم باز شه، اونم تنهایی باید می رفتم چون پسرم اصلا همکاری نمی کرد و نمی کنه که مثلا باهاش بری خرید... قیمتایی که دیدم بین ۲۰ تا فکر کنم ۴۰-۵۰ بود که نخریدم هم، چند تا گیاه خریدم و اومدم... بعد الان ۱۲۰ دیدم چند بار صفراسو چک کردم چون باورم نمیشد 
ولی امسال پسرم خیلی بزرگتر شده، دوست دارم با سنت ها آشنا بشه، حتی شاید ماهی هم بخرم... اما هم چون عیددیدنی نداریم هم اینکه شاید تا یه هفته بریم مسافرت، گفتم برگشتیم برم خرید که قیمتا هم کم شده باشه و توی این موتمکه نیستیم عذاب وجدان نداشته باشم که خراب بشن یا نشن و......

ولی امسال پسرم خیلی بزرگتر شده، دوست دارم با سنت ها آشنا بشه، حتی شاید ماهی هم بخرم... اما هم چون عیددیدنی نداریم هم اینکه شاید تا یه هفته بریم مسافرت، گفتم برگشتیم برم خرید که قیمتا هم کم شده باشه و توی این موتمکه نیستیم عذاب وجدان نداشته باشم که خراب بشن یا نشن و......
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم