۱۴۰۰/۱۲/۲۸، ۰۶:۴۲ عصر
اخ سلام من اومدم
دیروز:
با همسرم درگیر پسر بودیم از صبح همش رو سروکولمون بود و میگفت دوتایی باهم بشینین من بازی کنم خودم با خودم!
تا اینکه همسرم طی یک حرکت انتحاری بردش بیرون با خواهراش
منم :
تی وی و کنسول و مبلمان رو تنهایی جابجا کردم
فرشو روفرشیرو جمع مردم و تمام سرامیکارو با اسپری و دستمال دونه دونه شستم
جارو و گردگیری حسسسابی کردم
ی دیوار بالای رادیاتورو دستمال کشیدم
اتاق خوابارو جارو و گردگیری حسسسابی کردم
بازم کلی اضافه ریختم دور
یه کوووه ظرف شستم و جابجا کردم
فرشو روفرشبی رو پهن کردم و حارو زدم ی لباسشویی برای پسر زدم
در اتاقا و در ورودی و در سرویسارو با اسپری تمیز کردم به همراه همه چهارچوباشون
دیگه پدر پسر اومدن
امروز: صبح باز ی عالمه ظرف شستم
به بازار گل محلاتی امسال نرسیدم, با دوتا خ ش کوچیکا و همسر و پسری رفتیم همینجا بر نیایش افتضاح و گروووون بود اصلا جنگ بود انگار, اما سبزه و گل خشک خوشگل و گلدون برای سبزه و اینا خریدم
رفتیم ی سررسید ابی خوشگل جمعه کامل برای خودم خریدم
رومیزی برای میز هفت سین ویکم شکلات و دستمال خرگوشی خریدم ناهارم مرغ گرفتیم رفتیم خونه م ش خوردیم و برگشتیم خونمون
الانم پسر جان رو پام خوابه, بیدار بشه باباشم بیاد اشپزخونه رو تموم کنم خدا بخواد و هفت سینمو بچینم
فردا هم برنامه حمام کله سحری تا اب داغه و رسیدگی به خودمان جهت اومدن بهااااار جاااااان
دیروز:
با همسرم درگیر پسر بودیم از صبح همش رو سروکولمون بود و میگفت دوتایی باهم بشینین من بازی کنم خودم با خودم!
تا اینکه همسرم طی یک حرکت انتحاری بردش بیرون با خواهراش
منم :
تی وی و کنسول و مبلمان رو تنهایی جابجا کردم
فرشو روفرشیرو جمع مردم و تمام سرامیکارو با اسپری و دستمال دونه دونه شستم
جارو و گردگیری حسسسابی کردم
ی دیوار بالای رادیاتورو دستمال کشیدم
اتاق خوابارو جارو و گردگیری حسسسابی کردم
بازم کلی اضافه ریختم دور
یه کوووه ظرف شستم و جابجا کردم
فرشو روفرشبی رو پهن کردم و حارو زدم ی لباسشویی برای پسر زدم
در اتاقا و در ورودی و در سرویسارو با اسپری تمیز کردم به همراه همه چهارچوباشون
دیگه پدر پسر اومدن
امروز: صبح باز ی عالمه ظرف شستم
به بازار گل محلاتی امسال نرسیدم, با دوتا خ ش کوچیکا و همسر و پسری رفتیم همینجا بر نیایش افتضاح و گروووون بود اصلا جنگ بود انگار, اما سبزه و گل خشک خوشگل و گلدون برای سبزه و اینا خریدم
رفتیم ی سررسید ابی خوشگل جمعه کامل برای خودم خریدم
رومیزی برای میز هفت سین ویکم شکلات و دستمال خرگوشی خریدم ناهارم مرغ گرفتیم رفتیم خونه م ش خوردیم و برگشتیم خونمون
الانم پسر جان رو پام خوابه, بیدار بشه باباشم بیاد اشپزخونه رو تموم کنم خدا بخواد و هفت سینمو بچینم
فردا هم برنامه حمام کله سحری تا اب داغه و رسیدگی به خودمان جهت اومدن بهااااار جاااااان
