۱۴۰۱/۱/۳، ۱۱:۵۷ عصر
صنوبر جون چه حیف شد
بازم خدا رو شکر قسمت اصلیش پیدا شد
منم دیروز به شوهرم گفتم عیدی میخوام ،خیلی مهربون شده بود منم دیده تنور داغه و چسبوندم
گفتم انگشتر میخوام
ما یه آشنای طلافروش داریم ،سریع زنگ زد بهش و اونم گفت عکس بفرسته ببینم چی میخواد
یه چند مدل ک دوس داشتم فرستادم اونم گفت ب محض باز شدن مغازه برام میفرسته
هووورا
بازم خدا رو شکر قسمت اصلیش پیدا شد
منم دیروز به شوهرم گفتم عیدی میخوام ،خیلی مهربون شده بود منم دیده تنور داغه و چسبوندم
گفتم انگشتر میخوام
ما یه آشنای طلافروش داریم ،سریع زنگ زد بهش و اونم گفت عکس بفرسته ببینم چی میخواد
یه چند مدل ک دوس داشتم فرستادم اونم گفت ب محض باز شدن مغازه برام میفرسته
هووورا
گوش کن! نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست ♥︎