گپ و گفت مامانهای 1401

[Celin]

ممنون رز عزیز که برام نوشتی
یه مدت کوتاه انقدر لجباز شده میدونم از دندونه ،اما خوب من چند روزه ذهنم درگیره طاقتم کم شده

شییشه رو که شکست خودش بدو بدو رفته دستمال آورده داده دستم به زبون خودش گفته بریم جارو برقی بیاریم
از حق نگذرم پسر بد و خرابکاری نیست اما کنجکاو و پر انرژیه
هر چیزی رو باید تست کنه
دوست داره آشمزی بکنه؛ با غذاساز و همزن کار کنه؛ ماشین لباسشویی روشن کنه، ظرف از ظرفشویی دربیاره ؛تا من دستمال دستم بگیرم بدو بدو میره دستمال میاره یه اسپری آب هم داره به قول خودش فوفو میزنه تمیز میکنه ؛جارو خونه هم که با ایشونه
کاری نیست نخواو انجام بده
آشپزخونه دوتا طرف پنجره است کابینت دیواری کم داره با هر چیزی هم که کابینت رو میبندم یاد میگیره باز میکنه

تو خونه دوتایی هستیم وابسته است وگرنه باباش باشه یا بریم خونه مامانم یا پارک و....اصلا با من کار نداره یادش میره منم هستم

کل دوست داره بره بیرون این دو سه روز هم بخاطر هوا تو خونه بوده کلافه شده

برای از پوشک گرفتن هم نظرم این بود دوره رویا نوری رو بگیرم ولی فکر میکردم زود باشه
شبا پوشکش خیس میشه مخصوصا که خیلی آب میخوره
اما روز تقریبا بازه جز خواب ظهر
اما وقتی میگه جیش تا ببرمش دستشویی خودشو خیس کرده

نظرم این بود اول از شیر بگیرم بعد پوشک چندتا دکتر دیدم گفته بود زیر دوسال زوده

---

چندبار به تستش کردم رنگا رو بلده
مثلا خوراکی گذاشتم زیر آجر خونه سازی بهش گفتم زیر قرمز فک کنم یه چیز خوشمزه است سریع رفته سراغ رنگ قرمز
اما تو بازی که میدونه هدف شناخت رنگه با شیطنت رنگا رو اشتباه میده بهم
بهش میگم آبی، سفید میده خودش هم میگه نه نه نه یعنی اشتباههه