نه صنوبر من سر غذا کلا ریلکس نیستم چون خودم بدغذا بودم. اوایل از دو تا ۴ ماهگی سر کم شیر خوردن حرص خوردم حسابی یکروز هم حال خوب نداشتم بعدش غذای کمکی اما غذای کمکی رها کردم از هفته دوم سوم به بعد واقعا نمیخورد جمع میکردم بدون حرص خوردن. خوبم شده بود تو ماه هست و نه اما الان تو ماه دهه صنوبر دوماه دیگه من برمیگردم سر کار ایشونم باید غذای سفره بخوره الان وقت اع*تص*اب غذا نیست. بچه اینقدری با شیر رشد کافی نمیکنه حداقل من شیرم کفاف نمیده خودشم که کلا کم شیره.
تازه کجاشو دیدی روشو ۹۰ درجه برمیگردنه به سمت دیگه محکمم لبشو فشار میده خدای نکرده تا قاشق دستته رها نمیکنه این حالتو. امروزم که گریه به این ادا اصول اضافه شده
اما بد دعواش کردم یعنی قاشقو پرت کردم رفتم نشیتم پشت لپتاپم کارامو بکنم حتی خودمم حمومش نکردم قهر بودم شیرم نمیخواستم بدم که معنی گرسنگی رو متوجه شه ولی خب دلم سوخت. از فردا مجبورم رویه بی خیالی رو در پیش بگیرم مجدد
تازه کجاشو دیدی روشو ۹۰ درجه برمیگردنه به سمت دیگه محکمم لبشو فشار میده خدای نکرده تا قاشق دستته رها نمیکنه این حالتو. امروزم که گریه به این ادا اصول اضافه شده
اما بد دعواش کردم یعنی قاشقو پرت کردم رفتم نشیتم پشت لپتاپم کارامو بکنم حتی خودمم حمومش نکردم قهر بودم شیرم نمیخواستم بدم که معنی گرسنگی رو متوجه شه ولی خب دلم سوخت. از فردا مجبورم رویه بی خیالی رو در پیش بگیرم مجدد