جوجه جون از بیرون به نظر میاد زن خونه دار کاری نمیکنه...
ولی واقعا من دوساله خونه نشینم... اون هم با بچه... بدون بچه شااااید بشه یکم به خود رسید و روح و جسم رو در خانه داری ارتقا داد اونم باید پولش باشه وگرنه اگه خانم خونه باشی و قشر معمولی هم باشی، بیشتر زمانت میگذره به رب و ترشی درست کردن، سوسیس و کالباس خونگی، حتی نون و پیتزا هم دیگه توی خونه درست میکنی...
بچه که باشه واقعا دیگه حتی به کارهای معمولی هم نمی رسی... تا حددداقل 2 سال که من دیدم و بعد 2 یکم خوابش نظم گرفته، یکم (یکم یعنی مثلا 5 دقیقه) میره خودش سرش با وسیله ای یا کتابی گرمه و من رو نمیخواد... توی روز کلا 3-4 بار گریه و زاری 5 دقیقه ای بیشتر نیست (که همین هم اینقدر صداش بلنده من میخوام بزنم هر چی دم دستمه بشکونم!!!!)... واااای از زمان شیردهی قشنگ از اون اوایل که راحت 7-8 ساعت توی بغلم بود و شیر می خورد این اواخر هم بهانه می کرد و به بهانه ی شیر راحت 3-4 ساعت می چسبید بهم... واقعا واقعا بچه که بیاد وسط قضیه اگه تنها باشی باید قید خیلییییییی چیزا رو بزنی از جسم تا روح... از غذا تا سلامتت...
رشته م هم جوری بود روزی میشد تا 30 کیلومتر راه برم و نمونه برداری کنم... با کوهی از نمونه تا 20-30 کیلو... جاهایی که آنتن نبود... بارها دست و چشم و پام آسیب دیده... غارهایی رفتم که هیچ امکاناتی توش نبوده تاریک تاریک و جتی ورودیش 5 متر اختلاف ارتفاع داشتن... ولیییییییییی اونها الان برای من تفریحه و در مقابل بچه داری، جوکی بیش نیست... یعنی حاضرم هر روز اون کارا رو بکنم (خیلی وقتا 5 صبح میرفتم بیرون و 8 - 9 شب میومدم)، ولی دوساعت با بچه تنها نباشم... خیلیییییی آدم مستهلک میشه... بعدم اینکه رایگانه، 24 ساعته اس، همه توقع می کنن و فکر می کنن کاری نمی کنی خودش روحیه ی آدم رو تضعیف می کنه... ولی حداقل خود خانما باید برای این کار ارزش قائل بشن... چون بچه دار شدن شتریه که در خونه ی درصد زیادی از خانمای ایرانی می خوابه... ولی خیلیا فکر می کنن خانمی که توی خونه اس کار مهمی انجام نمی ده... همین کارهای خانم خونه اگه بخواد هزینه پرداخت بشه، مطالعات نشون دادن دو برابر پایه حقوق نون آور خونه باید به افراد مختلف بدن تا کارها فقط انجام شه نه با عشق و علاقه و محبت... فقط از روی وظیفه یکی بیاد آشپزی کنه، یکی خونه رو تمیز کنه، یکی بچه ها رو نگهداره، دایه شیر بده، معلم خصوصی بچه ها رو آموزش بده، راننده بچه ها و خانم رو برسونه به محل موردنظر، یکی خریدها رو انجام بده...
وقتی شاغل باشی خیلییییییییییی از مسائل واقعا ساده تر خواهد بود خیلی توقع ها وجود نخواهد داشت، بچه رو بالاخره یه نصف روز یه جایی باید بسپری و همون راحتت می کنه از سر و کله زدن دائمی و فول تایم با بچه... اگه بچه خونه ی مادر یا مادرشوهر بمونه، خیلی وقتا من دیدم که غذا رو هم با بچه می فرستن خونه ی عروس یا دخترشون... براش مربا و رب و اینها درست می کنن و می فرستن... کلا جای پیشرفت خانم شاغل خیلی بازتره... و کمک های مختلفی میگیره حتی اگه حسشون نکنه... اینو منی میگم که 1 ساعت کمک نداشتم به جز بعد از زایمان و جراحی که داشتم... واقعا 2 ساله من تابع بچه ام و تا حالا نشده 2 ساعت بچه جایی باشه و من با همسرم باشم یا برم باشگاه یا حتی خرید... خودم بودم و همسر... و واقعا رسم کشیده شده... ببین من هر شب که می خوابم میگم کاش شب آخر باشه... اینقدر که این سبک زندگی برام سخته... بچه بدون کمک (واقعی نه اینکه هزار نفر باشن و کمک هم بکنن به چشم طرف نیاد... واقعا اگه یکی هست که هفته ای 1 روز میاد بهتون سر میزنه یا ماهی چند بار غذا می فرسته یا اصلا هفته ای 1-2 ساعت بچه رو نگه میداره باید قدرش رو دونست چه برسه بیشتر از اینها... که من دیدم خیلی خانمهای شاغل 6 بچه رو میذاشتن خونه مادرشون، ساعت 3 عصرم میومدن دنبال بچه و بچه ها و ناهار رو میگرفتن و می بردن، باز عصر شام خونه ی مامانه بودن!!!!!!!!!!!!! آخرم می گفتن من تنهام!!!!!!!!!!!!!) اشتباهه محضه...
از اونور درآمدی دست خانم شاغل خواهد بود... کنترل بیشتری توی زندگیش خواهد داشت... توزیع قدرت عادلانه تر خواهد بود... ولی خانم خونه دار از خیلی چیزا میگذره و میشینه توی خونه...
خلاصه که اگه فکر می کنی کاری برای انجام نیست یه هفته یه بچه بیار و کنارش خونه داری هم بکن می بینی خانما چکار می کنن... الان بنفشه جون خیلی زرنگه... من صبحا که پسرم 7 بیدارم می کنه می خوام خودمو از پنجره بندازم پایین به والله با اینکه قبل بچه میگم 5 صبح بیدار میشدم میرفتم دانشگاه یا سر کار ووو....
یه نکته ی دیگه هم هست که وقتی مادر میشی، دیگه خیلی از بیگاری ها رو انجام نمیدی... مثلا من اساتیدم خیلی ازم کارهای مفتی خواستن... و انجام هم می دادم... ولی الان سعی می کنم زیاد نبیننم که بخوان الکی کار گردنم بندازن... چون وقتم برای پسرم شده... و حتی توی شرایط کاری هم مثلا وقتی پسرم 1 ساله بود پیشنهاد شغل شد که از 8 صبح تا 5 عصر بود، وسططط شهر!!! یعنی 6 باید راه می افتادم، 7 شب می رسیدم!!! میشد زمان خواب پسرم دیگه!!! کل زمان روزش رو از دست میدادم... و چنین شرایط شغلی برای کسی که بچه ی کوچیک، شیرخوار، غیرمهدکودکی بخصوص در این شرایط کرونایی داره امکان پذیر نیست...
دوستم با یه همچین شرایطی میره سر کار و 3.5 هم میگیره ولی مجرد شده و حتی پنج شنبه ها هم میره... ولی 3.5 برای شرایط من نوعی پول مهد کودک هم نمیشه! اونم مهدی که نمی دونم سر بچه ی بی زبون چی میارن!!! چی میدن میخوره و چه رفتاری باهاش می کنن چه برسه پرستار بخوام پیدا کنم (که نمیشه)...
حتی خیلی خانم های شاغل مجبور شدن استعفا بدن و پویش جهانی براشون به وجود اومده چون اگه بخوان بچه ها رو به جای مدرسه توی خونه پرستار بگیرن باید بیشتر از چیزی که درمیارن خرج پرستار کنن!!! حالا توی ایران خیلی خانواده ها هوای دختراشون و بعضا عروساشون رو دارن و بچه رو نگه میدارن... ولی خارج از کشور یا امثال من که تنهاییم واقعا شرایط سر کار رفتن برامون فراهم نیست... اصلا پرستار حرفه ای در ایران نداریم که بگیم کار خیلی پر درآمدی هم باشه که پول خوبی بهمون بدن و بریم و بتونیم بهترین پرستارم بگیریم، ولی اصلا پرستار حرفه ای آموزش دیده نداریم... توی ایران نگهدار کودک داریم که خیلیاشون از روی ناچاری پرستار کودک شدن... نه از روی آگاهی یا عشق به بچه...
ولی واقعا من دوساله خونه نشینم... اون هم با بچه... بدون بچه شااااید بشه یکم به خود رسید و روح و جسم رو در خانه داری ارتقا داد اونم باید پولش باشه وگرنه اگه خانم خونه باشی و قشر معمولی هم باشی، بیشتر زمانت میگذره به رب و ترشی درست کردن، سوسیس و کالباس خونگی، حتی نون و پیتزا هم دیگه توی خونه درست میکنی...
بچه که باشه واقعا دیگه حتی به کارهای معمولی هم نمی رسی... تا حددداقل 2 سال که من دیدم و بعد 2 یکم خوابش نظم گرفته، یکم (یکم یعنی مثلا 5 دقیقه) میره خودش سرش با وسیله ای یا کتابی گرمه و من رو نمیخواد... توی روز کلا 3-4 بار گریه و زاری 5 دقیقه ای بیشتر نیست (که همین هم اینقدر صداش بلنده من میخوام بزنم هر چی دم دستمه بشکونم!!!!)... واااای از زمان شیردهی قشنگ از اون اوایل که راحت 7-8 ساعت توی بغلم بود و شیر می خورد این اواخر هم بهانه می کرد و به بهانه ی شیر راحت 3-4 ساعت می چسبید بهم... واقعا واقعا بچه که بیاد وسط قضیه اگه تنها باشی باید قید خیلییییییی چیزا رو بزنی از جسم تا روح... از غذا تا سلامتت...
رشته م هم جوری بود روزی میشد تا 30 کیلومتر راه برم و نمونه برداری کنم... با کوهی از نمونه تا 20-30 کیلو... جاهایی که آنتن نبود... بارها دست و چشم و پام آسیب دیده... غارهایی رفتم که هیچ امکاناتی توش نبوده تاریک تاریک و جتی ورودیش 5 متر اختلاف ارتفاع داشتن... ولیییییییییی اونها الان برای من تفریحه و در مقابل بچه داری، جوکی بیش نیست... یعنی حاضرم هر روز اون کارا رو بکنم (خیلی وقتا 5 صبح میرفتم بیرون و 8 - 9 شب میومدم)، ولی دوساعت با بچه تنها نباشم... خیلیییییی آدم مستهلک میشه... بعدم اینکه رایگانه، 24 ساعته اس، همه توقع می کنن و فکر می کنن کاری نمی کنی خودش روحیه ی آدم رو تضعیف می کنه... ولی حداقل خود خانما باید برای این کار ارزش قائل بشن... چون بچه دار شدن شتریه که در خونه ی درصد زیادی از خانمای ایرانی می خوابه... ولی خیلیا فکر می کنن خانمی که توی خونه اس کار مهمی انجام نمی ده... همین کارهای خانم خونه اگه بخواد هزینه پرداخت بشه، مطالعات نشون دادن دو برابر پایه حقوق نون آور خونه باید به افراد مختلف بدن تا کارها فقط انجام شه نه با عشق و علاقه و محبت... فقط از روی وظیفه یکی بیاد آشپزی کنه، یکی خونه رو تمیز کنه، یکی بچه ها رو نگهداره، دایه شیر بده، معلم خصوصی بچه ها رو آموزش بده، راننده بچه ها و خانم رو برسونه به محل موردنظر، یکی خریدها رو انجام بده...
وقتی شاغل باشی خیلییییییییییی از مسائل واقعا ساده تر خواهد بود خیلی توقع ها وجود نخواهد داشت، بچه رو بالاخره یه نصف روز یه جایی باید بسپری و همون راحتت می کنه از سر و کله زدن دائمی و فول تایم با بچه... اگه بچه خونه ی مادر یا مادرشوهر بمونه، خیلی وقتا من دیدم که غذا رو هم با بچه می فرستن خونه ی عروس یا دخترشون... براش مربا و رب و اینها درست می کنن و می فرستن... کلا جای پیشرفت خانم شاغل خیلی بازتره... و کمک های مختلفی میگیره حتی اگه حسشون نکنه... اینو منی میگم که 1 ساعت کمک نداشتم به جز بعد از زایمان و جراحی که داشتم... واقعا 2 ساله من تابع بچه ام و تا حالا نشده 2 ساعت بچه جایی باشه و من با همسرم باشم یا برم باشگاه یا حتی خرید... خودم بودم و همسر... و واقعا رسم کشیده شده... ببین من هر شب که می خوابم میگم کاش شب آخر باشه... اینقدر که این سبک زندگی برام سخته... بچه بدون کمک (واقعی نه اینکه هزار نفر باشن و کمک هم بکنن به چشم طرف نیاد... واقعا اگه یکی هست که هفته ای 1 روز میاد بهتون سر میزنه یا ماهی چند بار غذا می فرسته یا اصلا هفته ای 1-2 ساعت بچه رو نگه میداره باید قدرش رو دونست چه برسه بیشتر از اینها... که من دیدم خیلی خانمهای شاغل 6 بچه رو میذاشتن خونه مادرشون، ساعت 3 عصرم میومدن دنبال بچه و بچه ها و ناهار رو میگرفتن و می بردن، باز عصر شام خونه ی مامانه بودن!!!!!!!!!!!!! آخرم می گفتن من تنهام!!!!!!!!!!!!!) اشتباهه محضه...
از اونور درآمدی دست خانم شاغل خواهد بود... کنترل بیشتری توی زندگیش خواهد داشت... توزیع قدرت عادلانه تر خواهد بود... ولی خانم خونه دار از خیلی چیزا میگذره و میشینه توی خونه...
خلاصه که اگه فکر می کنی کاری برای انجام نیست یه هفته یه بچه بیار و کنارش خونه داری هم بکن می بینی خانما چکار می کنن... الان بنفشه جون خیلی زرنگه... من صبحا که پسرم 7 بیدارم می کنه می خوام خودمو از پنجره بندازم پایین به والله با اینکه قبل بچه میگم 5 صبح بیدار میشدم میرفتم دانشگاه یا سر کار ووو....
یه نکته ی دیگه هم هست که وقتی مادر میشی، دیگه خیلی از بیگاری ها رو انجام نمیدی... مثلا من اساتیدم خیلی ازم کارهای مفتی خواستن... و انجام هم می دادم... ولی الان سعی می کنم زیاد نبیننم که بخوان الکی کار گردنم بندازن... چون وقتم برای پسرم شده... و حتی توی شرایط کاری هم مثلا وقتی پسرم 1 ساله بود پیشنهاد شغل شد که از 8 صبح تا 5 عصر بود، وسططط شهر!!! یعنی 6 باید راه می افتادم، 7 شب می رسیدم!!! میشد زمان خواب پسرم دیگه!!! کل زمان روزش رو از دست میدادم... و چنین شرایط شغلی برای کسی که بچه ی کوچیک، شیرخوار، غیرمهدکودکی بخصوص در این شرایط کرونایی داره امکان پذیر نیست...
دوستم با یه همچین شرایطی میره سر کار و 3.5 هم میگیره ولی مجرد شده و حتی پنج شنبه ها هم میره... ولی 3.5 برای شرایط من نوعی پول مهد کودک هم نمیشه! اونم مهدی که نمی دونم سر بچه ی بی زبون چی میارن!!! چی میدن میخوره و چه رفتاری باهاش می کنن چه برسه پرستار بخوام پیدا کنم (که نمیشه)...
حتی خیلی خانم های شاغل مجبور شدن استعفا بدن و پویش جهانی براشون به وجود اومده چون اگه بخوان بچه ها رو به جای مدرسه توی خونه پرستار بگیرن باید بیشتر از چیزی که درمیارن خرج پرستار کنن!!! حالا توی ایران خیلی خانواده ها هوای دختراشون و بعضا عروساشون رو دارن و بچه رو نگه میدارن... ولی خارج از کشور یا امثال من که تنهاییم واقعا شرایط سر کار رفتن برامون فراهم نیست... اصلا پرستار حرفه ای در ایران نداریم که بگیم کار خیلی پر درآمدی هم باشه که پول خوبی بهمون بدن و بریم و بتونیم بهترین پرستارم بگیریم، ولی اصلا پرستار حرفه ای آموزش دیده نداریم... توی ایران نگهدار کودک داریم که خیلیاشون از روی ناچاری پرستار کودک شدن... نه از روی آگاهی یا عشق به بچه...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم