۱۴۰۰/۵/۲۴، ۰۳:۳۹ صبح
(۱۴۰۰/۵/۲۳، ۱۱:۱۸ عصر)atefehjjjjjjj نوشته است: سلام
اومدم بگم مادرشوهرمم تب کرده
نمیدونم چیکار باید کرد
شوهرمم رفته بالا گفت ب مادرم سر بزنم
ماسک زد ولی بازم ته دلم ترسیدم
مادرشوهرم خیلی خدایی هوامو داشته همش
من اگه نرم پیشش خیلی بد میشه
دیروز حرفش بود ک اگ من کرونا بگیرم کی منو جمع میکنه منم گفتم وضع منو ک میدونی گفت اینهمه زحمتتو کشیدم همین؟ خجالت کشیدم
حس بی پناها رو دارم
عاطفه جان ببخشیدا میگی طفلکا بی ملاحظه نیستن ولی با همین حرفی که بهت زده که با وجود بارداریت ازت توقع کمک به بیمارای کرونایی رو داره نشون داد که اتفاقا خیلی هم بی ملاحظن.
ببین فدات شم شما داری مادر میشی، به عنوان کسی که با خواست و اراده ی خودش بچه دار شده وظیفه داری در هر شرایطی اول از خودت بعد از بچت مراقبت کنی، میگم اول خودت چون تا شما خوب و سرحال نباشی نمیتونی درست هم از بچت مراقبت کنی.الان شما تنها وظیفت مراقبت از خودت و اون طفل معصومه، اولین موقعیت به عنوان مادر که وظیفته از بچت مراقبت کنی الان برات پیش اومده، فدات شم اینجوری میخوای بچت رو بزرگ کنی و پشت و پناهش باشی؟؟؟؟همچین مسئولیت سنگینی رو پذیرفتی و باید برای انجامش هررررر کاری بکنی بعد الان دغدغت اینه که اگه نرم بالا ناراحت میشه؟؟؟؟ خب به درک ناراحت بشه. ادم متوقع بی ملاحظه بایدم ناراحت بشه، اهمیتی نداره. الان به جای اینکه از تک تکشون طلبکار باشی که چرا رعایت نمیکنن حالا حس بدهکاری بهت دست داده؟؟؟؟ شوهرتم وقتی خانمش بارداره نباید میرفت بالا. پس تلفن و تماس تصویری واسه چیه؟؟؟؟
من واقعا متاسفم.
ببخشید نتونستم مثل بقیه دوستان مهربون و ملایم صحبت کنم. چون حس کردم یادت رفته و فراموش کردی که چه مسئولیت مهمی رو پذیرفتی.