سوفی جان منم دقیقا مثل شما فکر می کنم
از سال های حدود 90 بحث اسلامی کردن معماری مطرح شده...
برای همین فوووووق العاده نقشه های داغون زیاد شده...
مثلا یکیش همین که یه زور زدن مطبخ رو مد کنن... و آشپزخونه کوچیک و دور از پذیرایی و اینها باشه برای پنهان کردن زن خونه از دید مهمانه (انگار که الان با این قیمتا ملت چقدر میتونن برن مهمونی... توی این شرایط هر کسی به خونه ی آدم میاد حتما امین و مونس آدمه... نه لزوما نامحرم...)... حتی یادمه این مشهدیه سر و صدا می کرد که باید برگردیم به اون دورانی که آشپزخونه با در و پنجره از جاهای دیگه ی خونه جدا میشد...
یا اومدن برای خونه ی 60-70 متری پلن ورودی و چه میدونم صحن اختصاصی و اینا تعریف کردن (مسخره بازیییییییی کامل) و کلی از متراژ خونه توی راهروها تلف میشه...
برای همین من شخصا نقشه های قدیمی تر رو بیشتر می پسندم که همه جا بهم راه داره و مشرفه... خونه ای که آدم میخواد زندگی کنه، معمولا بچه هست، نمیشه بچه رو ول کنی یه طرف، بری توی آشپزخونه آشپزی کنی که... باید آدم تا چندین سال حواسش به بچه باشه که کار خطرناک نکنه... بعد میخوای باهاش ارتباط داشته باشی، میخوای باهاش آشپزی کنی و کمکت کنه کارا رو بکنید که اعتماد بنفسش بره بالا... آشپزخونه های اپن این رو نسبتا مناسب ایجاد می کرد... ولی با این شرایط که آشپزخونه ها راهروی تنگ و باریک شده، اصلا حتی جا نیست دو نفر آدم کنار هم توی آشپزخونه یه غذا باهم درست کنن (بعنوان یه خانواده اصلا)، چه برسه که بخوای مهمونی بدی یا حواست به بچه هم باشه... حتی نمیشه مثلث طلایی رو رعایت کرد... یه وقتا نقشه دیدم توی خونه ی 250 متری، یخچال باید بیرون اون راهرویی که باید بهش گفت زندان نه آشپزخونه بذارن...
اصلا چرا باید زن رو از دورهمی ها جدا کنن؟ از دورهمی خانوادگی یا بین خانوادگی جدا کنن؟ حالا درسته ما کار خونه هم به دوشمونه، ولی چرا نخوایم از همون آشپزخونه هم معاشرت کنیم با همسر و بچه و یا مهمونمون؟
اصلا هر آشپزخونه ی راهرویی که می بینم، هر ورودی راهرویی که می بینم حالم بد میشه... همه چیزشون اسلامی شده مونده همین... خواستن زورکی حتی توی خونه های مردم هم فضولی کنن... خواستید اسلامی کنید، جوری نظارت کنید که دیوارها اینقدر نازک نباشه صدای کارای خاکبرسری همسایه توی خونه ی آدم باشه نه اینکه گیر بدید که معماری رومی یا گذاشتن مجسمه توی دکور حیاط یا نمای ساختمان ممنوع بشه... یا برید اصول مهندسی رو رعایت کنید که با یه زلزله ی کوچیک ملت از بین نرن، نه اینکه فضولی کنید که موقع مهمونی، خانم خونه که داره حمالی می کنه، خدای نکرده یه لاخه موش بیاد بیرون و نامحرم احتمالی بخواد اونو ببینه.........
اه حالم بد شد باز یاد اون نقشه های مزخرف افتادم.................
پر وسیله ترین قسمت خونه آشپزخونه اس دیگه، ولی یه جوری درست می کنن کلا 4 تا کابینت حسابی دستت رو نمی گیره...
از سال های حدود 90 بحث اسلامی کردن معماری مطرح شده...
برای همین فوووووق العاده نقشه های داغون زیاد شده...
مثلا یکیش همین که یه زور زدن مطبخ رو مد کنن... و آشپزخونه کوچیک و دور از پذیرایی و اینها باشه برای پنهان کردن زن خونه از دید مهمانه (انگار که الان با این قیمتا ملت چقدر میتونن برن مهمونی... توی این شرایط هر کسی به خونه ی آدم میاد حتما امین و مونس آدمه... نه لزوما نامحرم...)... حتی یادمه این مشهدیه سر و صدا می کرد که باید برگردیم به اون دورانی که آشپزخونه با در و پنجره از جاهای دیگه ی خونه جدا میشد...
یا اومدن برای خونه ی 60-70 متری پلن ورودی و چه میدونم صحن اختصاصی و اینا تعریف کردن (مسخره بازیییییییی کامل) و کلی از متراژ خونه توی راهروها تلف میشه...
برای همین من شخصا نقشه های قدیمی تر رو بیشتر می پسندم که همه جا بهم راه داره و مشرفه... خونه ای که آدم میخواد زندگی کنه، معمولا بچه هست، نمیشه بچه رو ول کنی یه طرف، بری توی آشپزخونه آشپزی کنی که... باید آدم تا چندین سال حواسش به بچه باشه که کار خطرناک نکنه... بعد میخوای باهاش ارتباط داشته باشی، میخوای باهاش آشپزی کنی و کمکت کنه کارا رو بکنید که اعتماد بنفسش بره بالا... آشپزخونه های اپن این رو نسبتا مناسب ایجاد می کرد... ولی با این شرایط که آشپزخونه ها راهروی تنگ و باریک شده، اصلا حتی جا نیست دو نفر آدم کنار هم توی آشپزخونه یه غذا باهم درست کنن (بعنوان یه خانواده اصلا)، چه برسه که بخوای مهمونی بدی یا حواست به بچه هم باشه... حتی نمیشه مثلث طلایی رو رعایت کرد... یه وقتا نقشه دیدم توی خونه ی 250 متری، یخچال باید بیرون اون راهرویی که باید بهش گفت زندان نه آشپزخونه بذارن...
اصلا چرا باید زن رو از دورهمی ها جدا کنن؟ از دورهمی خانوادگی یا بین خانوادگی جدا کنن؟ حالا درسته ما کار خونه هم به دوشمونه، ولی چرا نخوایم از همون آشپزخونه هم معاشرت کنیم با همسر و بچه و یا مهمونمون؟
اصلا هر آشپزخونه ی راهرویی که می بینم، هر ورودی راهرویی که می بینم حالم بد میشه... همه چیزشون اسلامی شده مونده همین... خواستن زورکی حتی توی خونه های مردم هم فضولی کنن... خواستید اسلامی کنید، جوری نظارت کنید که دیوارها اینقدر نازک نباشه صدای کارای خاکبرسری همسایه توی خونه ی آدم باشه نه اینکه گیر بدید که معماری رومی یا گذاشتن مجسمه توی دکور حیاط یا نمای ساختمان ممنوع بشه... یا برید اصول مهندسی رو رعایت کنید که با یه زلزله ی کوچیک ملت از بین نرن، نه اینکه فضولی کنید که موقع مهمونی، خانم خونه که داره حمالی می کنه، خدای نکرده یه لاخه موش بیاد بیرون و نامحرم احتمالی بخواد اونو ببینه.........
اه حالم بد شد باز یاد اون نقشه های مزخرف افتادم.................
پر وسیله ترین قسمت خونه آشپزخونه اس دیگه، ولی یه جوری درست می کنن کلا 4 تا کابینت حسابی دستت رو نمی گیره...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم