۱۴۰۱/۲/۲۹، ۰۲:۵۴ عصر
اخ خدایا بذارید بگم پس منم بهتون........
من به خاطر خوردن قرصام همیشه مستعد اون کرگدن شدنه هستم که لیانه گفت
همیییبیشه قبل خواب ارنج، زانو و کف پاهامو و کنار بینیمو چرب میکردم و هنیشه همه جی خوب و عالی بود الان انچنان زیر دوتا شست پام پینه بسته که پ یکور رو پرسیدم گفت نه اون نیاز به تیغ انداختن داره...!!!!!
همسرم میگفت اصلا با اون کارای قبل خوابت فکر نمیکردم روزی اینشکلی بشه پاهات
...
گاهی میشه 4روزه نتونستم برم حموم
منی که به مرغابی معروف بودم و گاهی روزی 3بارم تو گرما دوش میگرفتم
3روز شاید یه برس بهموهام نکشم فقط کششو باز میکنم دوباره سفت اون بالا گوجه میکنم
لاک پامو روی هم نیزنم چون نمیرسم پاک کنم و فقط میخوام بی لاک نباشه لااقل، بعد که میخوام پاکشون کنم ضخیم شدن روی هم روی هم
دستم که همیشه مرتب و لاک دا. بود اصلا ننیزنم چون میترسم دستمو کنم تو دهن پسرم بخوره لاکو
عمق خونموگند برداشته، تمام فرشام و روفرشی و روتختیو پتوهام پر از لکه های شیره، منی که با هربار یه جارو و تی ساده خونم عمقی برق میزد
قیافه خونم همش شبیه اسباب کشیه همه چی جمع و کنار یه میز بزرگم گذاشتم پریروز جلو میز تی وی چون پسرم نیره بالا ازش و پایه تی وی رو محکم میکشه دیگه تکمیل شد دیزاینش
و از همه مهمتر نا ندارم هیچکاری کنم...
خسته ترینم...
میدونم نباید مطرحش کنمو بگم اما فقط اینجا میگم...
همیشه میترسم کاری کنم یا کاری نکنم و نتیجش بشه اینکه کسی بهم بگه توهم دختر اون مادر بی عاطفه ای دیگه...
بعد شماها رو که میخونم میبنم نه بابا منم یکی ام مثل شماها...
مثل همه...
منم یه بار پسرم روانیم کرد منم تو بغلم بود زدم زیر پوشکش و گفتم عهههه بمیرم بچم اول با تعجب و ترس نگام کرد بعد یکساعت تموم گریه کرد...
منم پابه پاش اشک ریختم و فحش به خودم دادم...
خاک تو سرم...
واقعا خاک...
من به خاطر خوردن قرصام همیشه مستعد اون کرگدن شدنه هستم که لیانه گفت
همیییبیشه قبل خواب ارنج، زانو و کف پاهامو و کنار بینیمو چرب میکردم و هنیشه همه جی خوب و عالی بود الان انچنان زیر دوتا شست پام پینه بسته که پ یکور رو پرسیدم گفت نه اون نیاز به تیغ انداختن داره...!!!!!
همسرم میگفت اصلا با اون کارای قبل خوابت فکر نمیکردم روزی اینشکلی بشه پاهات
...
گاهی میشه 4روزه نتونستم برم حموم
منی که به مرغابی معروف بودم و گاهی روزی 3بارم تو گرما دوش میگرفتم
3روز شاید یه برس بهموهام نکشم فقط کششو باز میکنم دوباره سفت اون بالا گوجه میکنم
لاک پامو روی هم نیزنم چون نمیرسم پاک کنم و فقط میخوام بی لاک نباشه لااقل، بعد که میخوام پاکشون کنم ضخیم شدن روی هم روی هم
دستم که همیشه مرتب و لاک دا. بود اصلا ننیزنم چون میترسم دستمو کنم تو دهن پسرم بخوره لاکو
عمق خونموگند برداشته، تمام فرشام و روفرشی و روتختیو پتوهام پر از لکه های شیره، منی که با هربار یه جارو و تی ساده خونم عمقی برق میزد
قیافه خونم همش شبیه اسباب کشیه همه چی جمع و کنار یه میز بزرگم گذاشتم پریروز جلو میز تی وی چون پسرم نیره بالا ازش و پایه تی وی رو محکم میکشه دیگه تکمیل شد دیزاینش
و از همه مهمتر نا ندارم هیچکاری کنم...
خسته ترینم...
میدونم نباید مطرحش کنمو بگم اما فقط اینجا میگم...
همیشه میترسم کاری کنم یا کاری نکنم و نتیجش بشه اینکه کسی بهم بگه توهم دختر اون مادر بی عاطفه ای دیگه...
بعد شماها رو که میخونم میبنم نه بابا منم یکی ام مثل شماها...
مثل همه...
منم یه بار پسرم روانیم کرد منم تو بغلم بود زدم زیر پوشکش و گفتم عهههه بمیرم بچم اول با تعجب و ترس نگام کرد بعد یکساعت تموم گریه کرد...
منم پابه پاش اشک ریختم و فحش به خودم دادم...
خاک تو سرم...
واقعا خاک...