۱۴۰۱/۲/۲۹، ۰۹:۲۹ عصر
راستی این سوءتفاهم پیش نیاد که من میگم مادر نباید کار کنه، اتفاقا باید هم کار کنه، هم بخاطر خودش هم بچه هم خانواده... ولی اون ۳ سال اول بچه خیلی مهمه که آدم چی رو فدای چی می کنه... و باید دانسته وارد این راه شد به نظرم
این خانم دکتر هم، ما از شرایط خانواده ش خبر نداریم... با احتمال بالا کمکی خوبی داشته... ما هم یکی از اقوام توی دوره فوق تخصص بچه دار شد و پدر و مادر خودش و همسرش تا ۶ ماه همه خونه شون بودن، بعدشم تا سالها دائم در رفت و آمد بودن تا فوق تموم شد و برگشتن شهرستان...
خمین الان دکتر علوی نژاد چند ماهه که رفته فرصت مطالعاتی کانادا... از حدود دو هفته قبل از تولد بچه ش که الان ۳ ماهشه، تا همین الان مامانش پیششونه و او می تونه بره لب... وگرنه بچه ی چند ماهه رو مگه میشه سپرد دست کسی؟
این خانم و خیلیای دیگه هم توی رزیدنتی و... بچه دار شدن ولی کسی چه می دونه بچه ها چی شدن و چی کشیدن؟ کسی چه میدونه اگر در زمان شاید بهتری بچه دار میشدن چه رشدی می کردن؟ یک ماه پیش که داشتم همین پروسه ی مهد رو جلو می بردم، با مادرای همکلاسی پسرم هم آشنا شدم، اونها هم چند تاشون دانشجوی دکتری و استاد دانشگاه بودن... و جملگی شاکی از انرژی ای که بچه می گیره و همکلاسیا و همکارای مرد همه در حال پیشرفت و ما خانم ها همه در حال حرف شنیدن و در جا زدن... تازه خانم استاد دانشگاه معلوم بود سنش بالاست و بعد از استخدام و اینها بچه دار شده، ولی باز برای او هم بچه عین سرعت گیر بوده و تنها بوده... در هر سطحی باشی نمی تونی بچه چند روزه یا چند ماهه ت رو رها کنی و برگردی سر کار... من خودم برام موقعیت کاری پیش اومد ولی حتی با اینکه ساعتش فلکسیبل می تونست بشه، قبول نکردم، چون شیر خودم رو می خورد و در کل کارش طولانی بود، پسرم اذیت میشد...
البته اینا نظر منه، حتما مخالف هم داره ولی اولویت هام برای خودم مهمه و مسلما مادرای دیگه هم هر کدوم اولویت های خودشون رو دارن....
این خانم دکتر هم، ما از شرایط خانواده ش خبر نداریم... با احتمال بالا کمکی خوبی داشته... ما هم یکی از اقوام توی دوره فوق تخصص بچه دار شد و پدر و مادر خودش و همسرش تا ۶ ماه همه خونه شون بودن، بعدشم تا سالها دائم در رفت و آمد بودن تا فوق تموم شد و برگشتن شهرستان...
خمین الان دکتر علوی نژاد چند ماهه که رفته فرصت مطالعاتی کانادا... از حدود دو هفته قبل از تولد بچه ش که الان ۳ ماهشه، تا همین الان مامانش پیششونه و او می تونه بره لب... وگرنه بچه ی چند ماهه رو مگه میشه سپرد دست کسی؟
این خانم و خیلیای دیگه هم توی رزیدنتی و... بچه دار شدن ولی کسی چه می دونه بچه ها چی شدن و چی کشیدن؟ کسی چه میدونه اگر در زمان شاید بهتری بچه دار میشدن چه رشدی می کردن؟ یک ماه پیش که داشتم همین پروسه ی مهد رو جلو می بردم، با مادرای همکلاسی پسرم هم آشنا شدم، اونها هم چند تاشون دانشجوی دکتری و استاد دانشگاه بودن... و جملگی شاکی از انرژی ای که بچه می گیره و همکلاسیا و همکارای مرد همه در حال پیشرفت و ما خانم ها همه در حال حرف شنیدن و در جا زدن... تازه خانم استاد دانشگاه معلوم بود سنش بالاست و بعد از استخدام و اینها بچه دار شده، ولی باز برای او هم بچه عین سرعت گیر بوده و تنها بوده... در هر سطحی باشی نمی تونی بچه چند روزه یا چند ماهه ت رو رها کنی و برگردی سر کار... من خودم برام موقعیت کاری پیش اومد ولی حتی با اینکه ساعتش فلکسیبل می تونست بشه، قبول نکردم، چون شیر خودم رو می خورد و در کل کارش طولانی بود، پسرم اذیت میشد...
البته اینا نظر منه، حتما مخالف هم داره ولی اولویت هام برای خودم مهمه و مسلما مادرای دیگه هم هر کدوم اولویت های خودشون رو دارن....
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم