چه پیشنهادی برای منوی مهمانی من دارید؟

[Donya]

مریم جان خداروشکر، خیلی خوب گذشت.
اول از ظرفها براتون بگم که تماما چینی گذاشتم، فقط نوشیدنی اول کارو تو لیوان کاغذی دادم که لیوان کریستال هام برای نوشابه شب نیاز به شستشو نداشته باشند، چون اصلا فرصت نمیشد بشورمونو خشک کنم که لک نشن.

ظرف ها رم از پیش دستی و چینی همه رو توی حموم گذاشتم و از شبش و فرداش، همه رو تو ماشین گذاشتم. ماشینم هشت نفره است و جاش کوچکه، تقریبا با برنامه نمیساعتش، سیزده چهارده بار ماشین زدم.. بعدشم کل حموم و لگن های ظرفها رو شستم.

مهمونهام خیلی سرخوش و شاد بودن حتی مسن ترین شون که یک آقای هشتاد سالها ست، از ذوقش همش رو پا بود.. هی میگفتیم عموجان توروخدا بشینید، دور میز تولد می پلکیدن میزدن میرقصیدن میخوردن.. هزار بار گفتند بعد کورونا اولین مهمونی بزرگیه که دعوت شدیم چقدر خوش گذشت.. حتی دو سه نفری که با من چپن هم اومده بودند،،، هیچ اذیتی هم نکردند، حالا بعید نیست پشت سرم حرف بزنند که فدای سرم.
اکثرا هم کادو خوب آورده بودند. حتی یکی از غیرنقدی ها که یک خودکار خییییییلی قشنگ و گرونقیمت آورد اینقدر تشکر کردم امیر گفت بیا من اینو به تو هدیه بدم

غذا هم برای 30 نفر 37 پرس گرفته بودم که به مادرشوهرم و یکی دیگه از مهمونها قد دو پرس دادم بردند.

سه کیلو و نیم کیک گرفته بودم که یک تکه اش هم زیاد نیومد. با هزینه جعبه اش کیلویی دویست هزار حساب کرد.

بادکنک هم فقط پنج تا هلیومی گرفتم دونه ای نوزده تومن که نصف بادش تو فاصله ظهر تا عصر کم شد اندازه یک طالبی شدند.. ده تا هم بادکنک معمولی بزرگ از سوپری مون خودم خریدم با دهنم باد کردم.. دونه ای دو تومن. ولله تا آخر مهمونی گنده بودن و یکیشو بچه ها ترکوندن.. تا همین الان بزرگ موندن.

راستی میوه هم امیر میخواست زردآلو بگیره که نذاشتم چون نوبرانه است و خیلی هزینه میشد، دو کیلو گوجه سبز، دو کیلو توت فرنگی و بیست تا خیار و حدود هفده هجده تا موز گرفتم که خیار و موز زیاد نیومد، اما بیشتر توت فرنگیها و گوجه سبزها زیاد اومد.
آههان راستی یک هندونه بزرگم برش زدم، یک کوچک هم زاپاس بود که اصلا برش نزدم.

به کل ازین لحاظ که مثل فامیلای مادرشوهرم همه با هم به کباب حمله نمی کنند که کلا تموم بشه و کم بیاد و بقیه غذاها دست نخورده بمونند، مهمونیای خوبی بودن. شاید باورتون نشه ولی حتی یک دونه برنج یا یه ریزه کیک یا پفک و اینها هم زمین نریخته بودند با اینکه بین شون بچه کوچک هم داشتند.

راستی کل فرش هامم جمع کرده بودم. ازین فرش ترکیه ای هام تو آشپزخونه بود که سرشام کشیدن امیر جمع کرد دوباره بعد شام پهن کردم. بنابراین خیالم راحت راحت بود. همه هم کفش توی خونه ای آورده بودند، دو سه نفر اومدند اجازه گرفتند کفش بیرون شونو دستمال گرفتند ازم، تو دستشویی کف شو شستند پوشیدند.

کلا خونه خیلی صحیح و سلامت موند، مادرشوهرمم طفلک ظرف هایی که مدل فانتزی دارند تو ماشین نمیشه زد و موند با دست شسشت، همونهم بیست دقیقه نشد که از بس خسته شده بود با ته یک لیوان کریستال زد لوله یک قوریمو پروند! منم گفتم خسته شدید دست تون درد نکنه، بقیه شو خودم میشورم و فرستادمش رفت.