ترگل جرات نکردم صبورا را ببینم ترسیدم حس تمیزی خفته ام بیدار بشه نتونم افسردگی بگیرم
خودت بچه داری میدونی با بچه نصف کارای قبل رو هم نمیشه کرد
تازه با خودم کنار امدم فعلا زندگی همینه

واقعا یه مدت بخاطر تمیزی خونه افسردگی گرفتم

مامانم میگه حالا من انقدر تمیز کردم سر وقت غذا درست کردم و ...آخرش چی بی خیال باش یه کم خوب میشم دوباره باید برم مامانم رو مخم کار کنه

خودت بچه داری میدونی با بچه نصف کارای قبل رو هم نمیشه کرد
تازه با خودم کنار امدم فعلا زندگی همینه


واقعا یه مدت بخاطر تمیزی خونه افسردگی گرفتم


مامانم میگه حالا من انقدر تمیز کردم سر وقت غذا درست کردم و ...آخرش چی بی خیال باش یه کم خوب میشم دوباره باید برم مامانم رو مخم کار کنه