۱۴۰۱/۳/۲۴، ۱۰:۲۲ صبح
سلام خوشگلها..
من هرسال دم عید میرم سرچشمه، بعد از بیمارستان دکتر سه پیر ( اون محله ها خیلی قدیمیه بچه ها اگر رفتید بخاطر بافت قدیمیش نگرخید. اصلا نا امن نیست. مدلش اونطوری سنتی و شلوغ پلوغه و خیابون و کوچه هاش طولانی و دیوار بلندن اصلا جای ترس و نگرانی نیست)
میرم اونجا برای خرید کیف.
اکثرا مغازه ها عمده فروشن و کمتر از چهار تا کیف نمیفروشن ولی بعضا مغازه هایی هستند که دم عید فروش تکی انجام میدن.
مثلا اگر میخواستم با یک میلیون یکی یا دوتا کیف از مغازه بخرم. اونجا قشنگ 4 تا کیف و یک کیف پول با جنس عالی میشه خرید. حتی یکی دوتا هم میگیرم برای هدیه دادن.
امسال با پدیده جالبی روبرو شدم.
خانمها میومدن با گوشی از کارها عکس میگرفتند، میگذاشتند صفحه شون. همونجا نیمکت هست. می نشستند، سفارش هاشون که واریز میشد از همون پول، میدادن مغازه دارها و جنس و تو پلاستیک های خیلی بزرگ میکردن و دم درش پر از تاکسیه. میذاشتند عقب تاکسی می بردن..
یعنی بدون کوچکترین سرمایه ای! با پول خود مردم کاسبی میکردند.
خیلی خوشم اومد! دمشون گرم. قشنگ بعضی هاشون معلوم بود تو رنج سنی 50 سال هستند و خیلی معمولی هستند ولی یه همچین همتی دارند.
من هرسال دم عید میرم سرچشمه، بعد از بیمارستان دکتر سه پیر ( اون محله ها خیلی قدیمیه بچه ها اگر رفتید بخاطر بافت قدیمیش نگرخید. اصلا نا امن نیست. مدلش اونطوری سنتی و شلوغ پلوغه و خیابون و کوچه هاش طولانی و دیوار بلندن اصلا جای ترس و نگرانی نیست)
میرم اونجا برای خرید کیف.
اکثرا مغازه ها عمده فروشن و کمتر از چهار تا کیف نمیفروشن ولی بعضا مغازه هایی هستند که دم عید فروش تکی انجام میدن.
مثلا اگر میخواستم با یک میلیون یکی یا دوتا کیف از مغازه بخرم. اونجا قشنگ 4 تا کیف و یک کیف پول با جنس عالی میشه خرید. حتی یکی دوتا هم میگیرم برای هدیه دادن.
امسال با پدیده جالبی روبرو شدم.
خانمها میومدن با گوشی از کارها عکس میگرفتند، میگذاشتند صفحه شون. همونجا نیمکت هست. می نشستند، سفارش هاشون که واریز میشد از همون پول، میدادن مغازه دارها و جنس و تو پلاستیک های خیلی بزرگ میکردن و دم درش پر از تاکسیه. میذاشتند عقب تاکسی می بردن..
یعنی بدون کوچکترین سرمایه ای! با پول خود مردم کاسبی میکردند.
خیلی خوشم اومد! دمشون گرم. قشنگ بعضی هاشون معلوم بود تو رنج سنی 50 سال هستند و خیلی معمولی هستند ولی یه همچین همتی دارند.