۱۴۰۱/۳/۲۶، ۰۷:۱۷ صبح
آخ نونا اگه بدونی من روزاول چه حالی داشتم. وای یادم میاد دلم میخواد بمیرم.. با اینکه من از دو هفته قبلش پرستارو اورده بودم و آزمایشی مثلا اول برای خرید سوپری رفتم بیرون، بعد برای یه کاری یه ساعت نبودم، بعد چند ساعت میرفتم تو اتاق خودم که بچهها نبینن منو. روز قبل کار کل روز وقتی اونها تو سالن بودن من تو اتاق بودم و وقتی میرفتن اتاق خودشون من میومدم بیرون. بچهها عادت کرده بودن به نبودنم. اما وقتی رفتم سرکار حسم وصف شدنی نبود.. ولی بعد چند روز خیلی بهتر شده بودم.
به نظرم پرستاره رو زودتر بیار امتحان کن. خودت و دخترت رو محک بزن. نذار برای روز اول کار چون اونجوری خیلی خیلی خیلی سختت میشه
دقیقا منم به دختر اولم که خودم بهش شیر میدم وابستگی بیشتری داشتم. فکر میکنم کاملا منطقی باشه.
به نظرم پرستاره رو زودتر بیار امتحان کن. خودت و دخترت رو محک بزن. نذار برای روز اول کار چون اونجوری خیلی خیلی خیلی سختت میشه

دقیقا منم به دختر اولم که خودم بهش شیر میدم وابستگی بیشتری داشتم. فکر میکنم کاملا منطقی باشه.