بیاید باهم خونه مون رو تمیز کنیم

[Rose]

امروز همسر جان از قرنطینه خارج شدن و کارهای سنگینی دارم...
از صبح تا حالا
پتوها رو بردن و توی مسیر دادن برای شسته شدن
پرده های اتاق، تمام روکش ها (ملحفه، بالش، روکش تخت و...)، حوله ها، لباس ها همگی شسته بشن که تا الان دوپارت شستشو داشتیم... روتختیا رو گذاشتم خشک بشه بندازم زودتر
شستن ظرفها
تمیز کردن گاز
تمیز کردن پنجره ها
تمیزکردن و دستمال کشی کف
ناهار و شام باهم یه وعده ای درست کردم
خرد و شستن و مزه دار کردن و خلالی خرد کردن سینه و بسته بندی مرغ
شارژ کردن فویل ها و دستمال کاغذی ها
آب دادن به گل و سبزی ها

و کارهای باقیمونده:
ادامه ی شستشوها با ماشین لباسشویی
دم کردن برنج
مرتب کردن اتاق و جابجایی وسایل و چیدن کتب جدید در قفسه و خارج کردن کتب قدیمی

و وقتی همسر با الکل بیاد، ضدعفونی اتاق و تراس...
و زباله ها رو هم ببره بیرون

الانم جای همه تون خالی دلتون نخواد نشستم اینجا با یه لیوان نسکافه و یک پسری که خوابیده، برم سراغ کارم

فردا هم جارو + دستشویی و جلوی در رو تمیز کنم 

تقریبا یه نیمچه خونه تکونی کردم