۱۴۰۰/۶/۴، ۰۲:۲۴ صبح
من امروز تو راه رفتن به دکتر به بدترین شکل ممکن خوردم زمین.
کلا فاصله ماشین تا مطب ده قدم بودااا. نمیدونم چرا تعادلم از دست دادم
وای خیلی حس بدی بود.
برای اینکه شکمم نخوره زمین با دست و پا هرجوری بود خودمو نگه داشتم.
با شلوار پاره و گوشی شکسته و دست و زانوی خونی و گریه رفتم پیش دکتر.
برای اولین بار مهربون شد. انگار دلش برام سوخت
همون موقع فشارمو گرفت و بچرو چک کرد و گفت مشکلی نیست
ولی من الان احساس میکنم کامیون از روم رد شد. کل بدنم کوبیدس.
هنوز از فکرش استرس میگیرم
کلا فاصله ماشین تا مطب ده قدم بودااا. نمیدونم چرا تعادلم از دست دادم
وای خیلی حس بدی بود.
برای اینکه شکمم نخوره زمین با دست و پا هرجوری بود خودمو نگه داشتم.
با شلوار پاره و گوشی شکسته و دست و زانوی خونی و گریه رفتم پیش دکتر.
برای اولین بار مهربون شد. انگار دلش برام سوخت
همون موقع فشارمو گرفت و بچرو چک کرد و گفت مشکلی نیست
ولی من الان احساس میکنم کامیون از روم رد شد. کل بدنم کوبیدس.
هنوز از فکرش استرس میگیرم