۱۴۰۰/۶/۴، ۱۲:۱۰ عصر
بچه ها کمک که کفتم کمک درست حسابی و مطلع بود که سواد بچه داری داشته باشه...
و اینکه دورتون شلوغ بوده درسته حرص خوردید ولی بالاخره یکی حواسش به رنگ و روی بچه بوده حواسش به خورد و خوراک شما بوده... تا وقتی اون روزای اول واقعا تنهای تنها نباشید درک نمی کنید که تنهایی چه بلایی سر آدم میاد... اصلا تنها بودن سه نفر که یکیش جراحی سنگین داشته، یکیش هم بچه اس که تمام مدت به یکی نیاز داره، واقعا خطرناکه... من بدنم خیلی قویه و مثلا روز ۹ که رفتم برای کشیدن بخیه، دکتر نخی رو پیدا نمی کرد و آخرش گفت جذبی بوده ولی واقعا اون روزای اول، بغل کردن دائمی بچه باعث فشار زیادی میشد برام... فوق العاده من رو از پا انداخت و حتی حس می کنم چند بار نفهمیدم چزور خوابم برد... شایدم بی هوش شدم نمی دونم... حتی همون بغل کردن خالی، اینکه به جای یه نفر که هم بدنش ۷لایه بریده شده و هم شیر میده فقط بچه رو بغل کنه اون بغل ها بین چند نفر تقسیم میشه و مادر می تونه حداقل یکم بشینه... اگه کمک درست باشه مادر می تونه یکمم استراحت کنه و ریکاوری شه... منم از این تزها و دخالت ها داشتم و بچه ای که آخر بهار دنیا اومده رو می پوشوندن و کولر هم میگفتن خاموش باشه و ۱ روز تمام پوشکش رو خیس نکرد و هر چی میگفتم گرمه، باورشون نمیشد تا از فامیلشون که ماماست پرسیدن و اون گفت مادر در چه وضعه و چی پوشیده... گفتن یه پیرهن و گفت بچه هم همینه، اگه مادر گرماییه بچه هم گرمشه دیگه، بذارید آزاد باشه و تهش مثل مامانش بپوشه... اینجوری شد که کوتاه اومدن... ولی میگم بودن کسی که نوزاد دیده، کسی که زن زایمان کرده دیده، خیلی مفیده... همون زردی اگه کسی که قبلا دیده دور و بر آدم نباشه، توی ویزیت ۳ و ۱۵ روزگی دکتر تشخیص میده و ممکنه آدم معمولی متوجه اون تغییرات نشه...
و اینکه دورتون شلوغ بوده درسته حرص خوردید ولی بالاخره یکی حواسش به رنگ و روی بچه بوده حواسش به خورد و خوراک شما بوده... تا وقتی اون روزای اول واقعا تنهای تنها نباشید درک نمی کنید که تنهایی چه بلایی سر آدم میاد... اصلا تنها بودن سه نفر که یکیش جراحی سنگین داشته، یکیش هم بچه اس که تمام مدت به یکی نیاز داره، واقعا خطرناکه... من بدنم خیلی قویه و مثلا روز ۹ که رفتم برای کشیدن بخیه، دکتر نخی رو پیدا نمی کرد و آخرش گفت جذبی بوده ولی واقعا اون روزای اول، بغل کردن دائمی بچه باعث فشار زیادی میشد برام... فوق العاده من رو از پا انداخت و حتی حس می کنم چند بار نفهمیدم چزور خوابم برد... شایدم بی هوش شدم نمی دونم... حتی همون بغل کردن خالی، اینکه به جای یه نفر که هم بدنش ۷لایه بریده شده و هم شیر میده فقط بچه رو بغل کنه اون بغل ها بین چند نفر تقسیم میشه و مادر می تونه حداقل یکم بشینه... اگه کمک درست باشه مادر می تونه یکمم استراحت کنه و ریکاوری شه... منم از این تزها و دخالت ها داشتم و بچه ای که آخر بهار دنیا اومده رو می پوشوندن و کولر هم میگفتن خاموش باشه و ۱ روز تمام پوشکش رو خیس نکرد و هر چی میگفتم گرمه، باورشون نمیشد تا از فامیلشون که ماماست پرسیدن و اون گفت مادر در چه وضعه و چی پوشیده... گفتن یه پیرهن و گفت بچه هم همینه، اگه مادر گرماییه بچه هم گرمشه دیگه، بذارید آزاد باشه و تهش مثل مامانش بپوشه... اینجوری شد که کوتاه اومدن... ولی میگم بودن کسی که نوزاد دیده، کسی که زن زایمان کرده دیده، خیلی مفیده... همون زردی اگه کسی که قبلا دیده دور و بر آدم نباشه، توی ویزیت ۳ و ۱۵ روزگی دکتر تشخیص میده و ممکنه آدم معمولی متوجه اون تغییرات نشه...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم