۱۴۰۰/۶/۴، ۰۶:۰۳ عصر
(۱۴۰۰/۶/۴، ۰۵:۴۴ عصر)Nedaa28 نوشته است: اوه اوه کژال حتما برو خونه مامانتوای دقیقا مشکل لباس رو منم دارم.
مامان منم رفته با مادربزرگم ترنجبین و بارهنگ و این چیزا خریده منم گفتم اینارو به بچه نمیدیم ، دوتایی با هم اشاره میکردن میخندیدن یعنی دور از چشم من میدن ، به همسرم گفتم چهارچشمی مواظب باشن چیزی تو حلق بچه نکنن
یا دارم لباسا و روتختی بچه رو میشورم مامانم زنگ میزنه میخندن باهم میگن داره لباس نو میشوره ، بعد میگن ببینیم چه بچه ای بزرگ میکنی با این وسواست
یه چیز جالب دیگه ، امروز میگفتن یه کاری کن بعد زایمان افسردگی نگیری حوصله دیوونه بازی نداریم !!!
همه جا داستان هست
حالا من که صدای گریه بچه ام تو خونه مادرشوهرمم میره نمیدونم هربار قراره چیا بشه با گریه زاری بچه
فقط به همسرم هر روز میگم تو یه نفر درکم کن کنارم باش تو اون روزا که طبق معمول تو روزای قشنگ زندگیمون گند نخوره
اونم که لحظات حساس همیشه هنگه ببینیم چی میشه
یه مایع شست و شوی لباس فیروز گرفتم بردم خونه مامانم. گفتم مامان لباسای 0-3 بچرو که اینجاس با این مایع بشور. من نمیتونم خم شم چیزی بریزم تو ماشین و خالی کنم ماشین لباسشویی رو.
کلی خندید
الانم یه هفتس نشسته. میگه از سکه میفته لباسای بچه. میگه یه جوری بزرگش نکن که زرد و زار بی عرضه بشه
من نمیدونم شستن لباس چه ربطی به ضعف بچه داره.