۱۴۰۰/۶/۶، ۰۲:۳۱ صبح
(۱۴۰۰/۶/۶، ۱۲:۵۱ صبح)Bonsay نوشته است: خداروشکر کژال جان
احتمالا خودت که حالت خوب نبوده و ترسیده بودی اونم خودشو آقا و ساکت کرده بوده دیگه بعدش دیده اوضاع امنه ول کرده
بچه ها من کلا چندشم میشه کسی بجز خودم و همسرم به شکمم دست بزنیم اصلا عصبی میشم
پریشب یه لحظه پیش مادرشوهرم گفتم پسرم کلی داره تکون میخوره، گفت عه بزار منم ببینم و اومد شاید ۱۰ دقیقه دستش و گذاشته بود رو شکمم تا تکونشو بفهمه و حالا پسرم دریغ از یه لرزش ریز...
دیگه داشتم بالا می آوردم از حالت چندشی، هی تو دلم میگفتم بچه جان یه تکون بخور دیگه جان جدت این دستش و برداره بره
اخرسر هم تا تکون و احساس نکرد دستشو برنداشت
بنسای جان منم کلا آدم تماسی نیستم. ازین که کسی بهم دست بزنه حتی برای بغل و روبوسی خوشم نمیاد.
ولی به نظرم چاره ای نداری. به این فکر کن که تو فرهنگ شرقی همه دوست دارن بخشی از یه اتفاق خوب باشن و اون بنده خدا هم از ذوقش اینکارو میکنه.
میتونی بگی فقط وقتایی که خوابیدم تکون میخوره که دیگه تو مهمونی بهت دست نزنن.
من این مدت با کسی در ارتباط نبودم و کسی دست نزده به شکمم ولی هر بار مادرشوهرم تماس میگیره(تصویری صحبت میکنیم) باید به پهلو وایسم و پیراهنمون از پشت جمع کنم که ببینه شکمم چه قدر شده
شکم منم که بزرگ نیست. کلا باب میلش نیستم
