ندا من شاغلم بودم اون دوران که دخترم همسن پسرت بود و سال اول مهد می تونم بگم به طور مرتب دو هفته سالم بود یه هفته مریض. من روزی یه ربع هر روز اضافه کار وایمیستادم اون دو هفته سالمیش که ذخیره کنم برای هفته مریضیش که باید پیشش بمونم، من بچه مریضمو مهد نمی فرستادم هم به خاطر خودشو هم بچه های مردم ولی اینجا بچه مریضو میارن مهد. سر کرونام یه تست می دادنو منفی بود می اومد بچه. ولی خب بچه ام سالم بود به این رویه مهد، زمین بازی و کلاس ادامه می دادم. از دو سال تمومشم معمولا یه دوستی پیدا می کردم براش که خونه هم رفت و آمد کنیم هفتگیو بازی کنن. همیشه هم سعی کردم با همسن و سال خودش بازی کنه و با بزرگترها نگرده چون دوست ندارم اصلا حرفهای بزرگتر از سنش بزنه و از دنیای معصوم بچگی ازین سن فاصله بگیره.
نرگس جون، بعضا بچه های اول نمی دونم چرا خوش قلقترن. من حالا این دومی دنیا نیومده ببینم چی از آب درمیاد. ولی دوستام که پسرشون بزرگتره و دخترشون کوچیکتر یا مثل من و شما اولی دختر و کوچیکه پسره اکثرا میگن اولی بچه راحتتری بود. اونایی که بچه هاشون همجنسن کمتر دیدم اینو بگن که اولی بهتره یا دونی
نرگس جون، بعضا بچه های اول نمی دونم چرا خوش قلقترن. من حالا این دومی دنیا نیومده ببینم چی از آب درمیاد. ولی دوستام که پسرشون بزرگتره و دخترشون کوچیکتر یا مثل من و شما اولی دختر و کوچیکه پسره اکثرا میگن اولی بچه راحتتری بود. اونایی که بچه هاشون همجنسن کمتر دیدم اینو بگن که اولی بهتره یا دونی