سلاااااام به همه خوشگلا و مهربوووونا
کژال جاااانم خداروشکر رفتی پیش قند عسلت
ببین میفهممت
من وی اون 5روز فقط 3 بار کوتاه بغلش کردم اونم 2روز اول
روز سوم به پرستار با گریه گفتم نمیخوام بغلش کنم با تعجب گفت چرا؟ گفتم انقدر بهش چیز میز وصله میترسم دستو پاش کشیده بشه و دردش بیاد بچم
کاملا درست میگی خیلی طفل معصوم منم بهم حس بی پناهی میداد
اما تو باید وقتی میری پیشش انقدر در گوشش قربون صدقش بری و نوازشش کنی که بفهمه چه مامان مهربوووونی داره و زود خوب شه
به خدا تاثیر داره عزیز دلم
بازم میگم استرسو بنداز دوور و قوی باش تا بیاد خونه
آفرین خوب کردی خوابیدی، تا پسرت مرخص بشه همینطوری خوب بخواب

از همتون ممنونم که اسممو آوردین
آره تنهایی خیلی سخته اما چون خودم خواستم اعتراضی ندارم
راستش تنها بودن من می ارزه به کس و کار داشتنه...
ولش کنین
لیانه میفهممت پسر کوچولوی من طفلی تا از ان آی سی یو اومد 2روز بعد رفت بستری برای زردی شد تازه نمیدونی چه حالی من داشتم
تازه ماشالا به اطرافیانم که من بهشون دلداری میدادم!!!!!!!!! اوووووووووووووووووووووف
ترگل جااانم چقدر خوشحال شدم اومدی نوشتی از گل دخترات عزیزم
خداروشکر که خوبن

...................
بچه ها پسر من 2روزه در طول روز یکبار نهایت دوبار مدفوع میکنه
دل درد هم نداره و نمیپیچه به خودش زیاد
حجمشم کمه
یه روزشو شیر خودمو بیشتر دادم یه روزشو شیر خشک فرقی نکرد
به نظرتون ببرمش دکتر؟
منم چندبار به همسرم گفتم بیا زود دومی رو بیاریم
اما من دیگه نمیتونم
اگر داروهامو شروع کنم دیگه نباید قطعشون کنم
پس قند عسل من یکی یه دونه خواهد ماند

دقیقا ما که برای بار اول پسرمو بردیم دکترش (بعد از ترخیص از ان ای سی یو) یکی اوده بود وااای کلاه، دستکش، لباس آستین بلند با شلوار جوراب دار
یه پتو هم رو بچه بود

دکتر تا دیدش جیییغ کشییید که تو خودت حاضری تو این هوا اینجوری بپوشی
به ماهم گفت دمای محیطش نهایت 25 درجه و مثل خودتون لباس بپوشونین
رز عزیزم من از همه شما کم اطلاعات ترم اما منم تا جایی که بتونم و تجربه داشته باشم حتما کمک مامانا میکنم
چون کمک شماها و این سایتی که زدی برامون واقعا تو بدترین شرایط به دادم رسیده عزیزم
خدای مهربون به خودتو خونوادت همیشه سلامتی و شادی بده مهربون
کژال جاااانم خداروشکر رفتی پیش قند عسلت
ببین میفهممت
من وی اون 5روز فقط 3 بار کوتاه بغلش کردم اونم 2روز اول
روز سوم به پرستار با گریه گفتم نمیخوام بغلش کنم با تعجب گفت چرا؟ گفتم انقدر بهش چیز میز وصله میترسم دستو پاش کشیده بشه و دردش بیاد بچم
کاملا درست میگی خیلی طفل معصوم منم بهم حس بی پناهی میداد
اما تو باید وقتی میری پیشش انقدر در گوشش قربون صدقش بری و نوازشش کنی که بفهمه چه مامان مهربوووونی داره و زود خوب شه
به خدا تاثیر داره عزیز دلم
بازم میگم استرسو بنداز دوور و قوی باش تا بیاد خونه
آفرین خوب کردی خوابیدی، تا پسرت مرخص بشه همینطوری خوب بخواب



از همتون ممنونم که اسممو آوردین
آره تنهایی خیلی سخته اما چون خودم خواستم اعتراضی ندارم
راستش تنها بودن من می ارزه به کس و کار داشتنه...
ولش کنین
لیانه میفهممت پسر کوچولوی من طفلی تا از ان آی سی یو اومد 2روز بعد رفت بستری برای زردی شد تازه نمیدونی چه حالی من داشتم
تازه ماشالا به اطرافیانم که من بهشون دلداری میدادم!!!!!!!!! اوووووووووووووووووووووف
ترگل جااانم چقدر خوشحال شدم اومدی نوشتی از گل دخترات عزیزم
خداروشکر که خوبن



...................
بچه ها پسر من 2روزه در طول روز یکبار نهایت دوبار مدفوع میکنه
دل درد هم نداره و نمیپیچه به خودش زیاد
حجمشم کمه
یه روزشو شیر خودمو بیشتر دادم یه روزشو شیر خشک فرقی نکرد
به نظرتون ببرمش دکتر؟
(۱۴۰۰/۶/۱۴، ۰۸:۰۳ عصر)nona نوشته است: سروناز جون یکیش خود من بیصبرانه منتظر دومیمعاااشقتم نونا![]()
سه چهار بار حرفشو انداختم تو این چند ماه، همسرم کلا حرفو عوض کرد
یک عدد خجسته ام
منم چندبار به همسرم گفتم بیا زود دومی رو بیاریم

اگر داروهامو شروع کنم دیگه نباید قطعشون کنم
پس قند عسل من یکی یه دونه خواهد ماند


دقیقا ما که برای بار اول پسرمو بردیم دکترش (بعد از ترخیص از ان ای سی یو) یکی اوده بود وااای کلاه، دستکش، لباس آستین بلند با شلوار جوراب دار
یه پتو هم رو بچه بود



دکتر تا دیدش جیییغ کشییید که تو خودت حاضری تو این هوا اینجوری بپوشی
به ماهم گفت دمای محیطش نهایت 25 درجه و مثل خودتون لباس بپوشونین
رز عزیزم من از همه شما کم اطلاعات ترم اما منم تا جایی که بتونم و تجربه داشته باشم حتما کمک مامانا میکنم
چون کمک شماها و این سایتی که زدی برامون واقعا تو بدترین شرایط به دادم رسیده عزیزم
خدای مهربون به خودتو خونوادت همیشه سلامتی و شادی بده مهربون


