رز بچه ی داداشم یک ماه دیگه به دنیا میاد هم اینکه ازشون دورم و هم اینکه نمیخوام فکر کنه چون بچم اینجوری شده الان دیگه هلاک بچه ام که بخوام همش بچشون رو ببینم
یوتاب جان انشاالله بزرگ میشه سختیاشم تبدیل به شیرینی میشه
(۱۴۰۱/۸/۱۲، ۰۲:۲۶ عصر)youtab نوشته است: الان میگین من چقدر غرغروام
اما ارزو نگم برات
من به خدا قسم نمیدونستم وگرنه... میخوردم بیارم همین یکیم
کلا تعطیل شدم از همه لحاظ بعد از بچه
یوتاب جان انشاالله بزرگ میشه سختیاشم تبدیل به شیرینی میشه