۱۴۰۱/۸/۱۵، ۰۱:۰۲ عصر
مخاطبم ماهوره که توی این دوراهی هست:
همونطور که خودت هم معتقدی، ما به این دنیا نیومدیم که تو آسایش کامل زندگی کنیم. زندگی با چالشهاش قشنگه. به نظرم این استدلال منطقی نیست که چون بچهداری سخته پس بچه نیاریم. چون اگر بخوایم همینطوری برنامههای زندگیمون رو بچینیم به هیچ چیز جدیدتری نمیرسیم. درس خوندن سخته، ولی آیا کسی به آدمی که پشت کنکوره میگه که ولش کن زحمت نکش برای قبول شدن تو کنکور، چون بعدش خیلی سخته و باید شبا بیدار بمونی برای امتحانا بخونی و ... ؟ یا به کسی که میخواد جایی تازه استخدام بشه میگیم که ولش کن کار کردن خیلی سخته باید همهش با آدمهای دشوار بسازی و به بالادستی و پاییندستیت جواب پس بدی یا جواب پس بگیری ازشون و صبحهای زود بیدار شی؟ یا به کسی که تازه میخواد ازدواج کنه میگیم که زندگی مشترک سخته و باید متعهد باشی و در سختیها برای حفظش بجنگی و مسئولیتهات رو همیشه به یاد داشته باشی پس ازدواج نکن؟
چالشهای درس خوندن که خیلی قشنگ بودن و خیلیهامون هنوزم عاشق اینیم دوباره برگردیم دانشجو بشیم، چالشهای کار هم به آدم حس بلوغ میدن، چالشهای زندگی مشترک با کسی که دوستش داری و خوشحالیش برات مهمه هم که کاملاَ نمک زندگیان، پس احتمالاَ چالشهای بچه هم باید قشنگ باشن. هیچ لزومی نداره تا انتهای مسیر رو نگاه کنی بعد پا درش بذاری. میتونی همون قدمهای اولش رو حسابشده برداری، ولی نگاه کردن به انتهاش عملی نیست. ممکنه بعضیها در جواب این حرف بگن که «ولی بچه برگشتناپذیره»! خب درس خوندن هم به نوعی برای اغلب آدمها برگشتناپذیره. کمتر کسی دلش میاد وسط لیسانسش دانشگاه رو ول کنه. آدمها اصولاَ طوری هستن که تلاش میکنن وسط کار جا نزنن، مگر مسیر دیگهای که برای خودشون ترسیم کردن مهمتر (از درس خوندن) باشه.
همونطور که خودت هم معتقدی، ما به این دنیا نیومدیم که تو آسایش کامل زندگی کنیم. زندگی با چالشهاش قشنگه. به نظرم این استدلال منطقی نیست که چون بچهداری سخته پس بچه نیاریم. چون اگر بخوایم همینطوری برنامههای زندگیمون رو بچینیم به هیچ چیز جدیدتری نمیرسیم. درس خوندن سخته، ولی آیا کسی به آدمی که پشت کنکوره میگه که ولش کن زحمت نکش برای قبول شدن تو کنکور، چون بعدش خیلی سخته و باید شبا بیدار بمونی برای امتحانا بخونی و ... ؟ یا به کسی که میخواد جایی تازه استخدام بشه میگیم که ولش کن کار کردن خیلی سخته باید همهش با آدمهای دشوار بسازی و به بالادستی و پاییندستیت جواب پس بدی یا جواب پس بگیری ازشون و صبحهای زود بیدار شی؟ یا به کسی که تازه میخواد ازدواج کنه میگیم که زندگی مشترک سخته و باید متعهد باشی و در سختیها برای حفظش بجنگی و مسئولیتهات رو همیشه به یاد داشته باشی پس ازدواج نکن؟
چالشهای درس خوندن که خیلی قشنگ بودن و خیلیهامون هنوزم عاشق اینیم دوباره برگردیم دانشجو بشیم، چالشهای کار هم به آدم حس بلوغ میدن، چالشهای زندگی مشترک با کسی که دوستش داری و خوشحالیش برات مهمه هم که کاملاَ نمک زندگیان، پس احتمالاَ چالشهای بچه هم باید قشنگ باشن. هیچ لزومی نداره تا انتهای مسیر رو نگاه کنی بعد پا درش بذاری. میتونی همون قدمهای اولش رو حسابشده برداری، ولی نگاه کردن به انتهاش عملی نیست. ممکنه بعضیها در جواب این حرف بگن که «ولی بچه برگشتناپذیره»! خب درس خوندن هم به نوعی برای اغلب آدمها برگشتناپذیره. کمتر کسی دلش میاد وسط لیسانسش دانشگاه رو ول کنه. آدمها اصولاَ طوری هستن که تلاش میکنن وسط کار جا نزنن، مگر مسیر دیگهای که برای خودشون ترسیم کردن مهمتر (از درس خوندن) باشه.