۱۴۰۱/۸/۱۷، ۱۲:۱۶ صبح
(آخرین ویرایش: ۱۴۰۱/۸/۱۷، ۱۲:۲۱ صبح، توسط نسیمه جااان.)
مرسی عزیزم ❤
من فردا وارد ۱۴ هفتگی میشم ،همه بهم میگن اصن توی ظاهرت نشانی از بارداری نداری ،هیکلم تغییری نکرده در ظاهر
ولی در باطن (اونچه خودم میبینم
)دارم از قسمت ۳۰ نه ،میترکم
کلا ۱ و نیم اضافه کردم تا الان ،ک فک کنم همش تو همون بالاتنه س
روی گونه هام گل انداخته چند وقته ،همش میترسم نکنه فشارم بالا باشه ،روزانه چک میکنم
راستی ماهور جونم من یادم رفت جواب بدم سوالت رو ،ببخشید
آره عزیزم به همه گفتیم
همون موقع ک سونوی قلب رفتم
خانواده ی همسر خیلی خیلی بیشتر ذوق کردن ،چون خیلی وقته بچه ی کوچیک نداشتن
اخیرا هم حال مادر همسر خیلی بد شده ،سکته قلبی کرده بنده خدا ،عملکرد کلیه هاش مختل شده ،حتی نمیشه آنژیو کرد واسش از بس استیبل نیس ...
پدرشون هم یه عمل داره ،دنبال کار اونم هستن
از اونور پسر خواهر همسر،مشکوک ب انسداد روده س،هی بستری میشه هی ترخیص میشه
خلاصه وقتی فهمیدن گفتن خدا رو شکر بین این همه خبر بد،یه اتفاق خوب افتاد واسمون
ایشالله همه ی این اتفاقات ختم ب خیر بشن ❤
من فردا وارد ۱۴ هفتگی میشم ،همه بهم میگن اصن توی ظاهرت نشانی از بارداری نداری ،هیکلم تغییری نکرده در ظاهر
ولی در باطن (اونچه خودم میبینم

کلا ۱ و نیم اضافه کردم تا الان ،ک فک کنم همش تو همون بالاتنه س
روی گونه هام گل انداخته چند وقته ،همش میترسم نکنه فشارم بالا باشه ،روزانه چک میکنم
راستی ماهور جونم من یادم رفت جواب بدم سوالت رو ،ببخشید
آره عزیزم به همه گفتیم

همون موقع ک سونوی قلب رفتم
خانواده ی همسر خیلی خیلی بیشتر ذوق کردن ،چون خیلی وقته بچه ی کوچیک نداشتن
اخیرا هم حال مادر همسر خیلی بد شده ،سکته قلبی کرده بنده خدا ،عملکرد کلیه هاش مختل شده ،حتی نمیشه آنژیو کرد واسش از بس استیبل نیس ...
پدرشون هم یه عمل داره ،دنبال کار اونم هستن
از اونور پسر خواهر همسر،مشکوک ب انسداد روده س،هی بستری میشه هی ترخیص میشه
خلاصه وقتی فهمیدن گفتن خدا رو شکر بین این همه خبر بد،یه اتفاق خوب افتاد واسمون
ایشالله همه ی این اتفاقات ختم ب خیر بشن ❤
گوش کن! نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست ♥︎