سوفی در نهایت چطور علبه کردی بر ترست؟
نسیمه آخه من حس میکنم اونقدر ادم احساساتی نیستم که با این اتفاقات تحت تاثیر قرار بگیرم
من هرچیزی که نظم زندگی مو از بین ببره ازش فاصله میگیرم و همش فکر میکنم بچه دار شدن انگار یه بمب انداختی وسط زندگیت...
بعضی وقتا غبطه میخورم به ادمهایی که خیلی برای بچه ها ذوق میکنن ...
در نهایت هم فکر کنم به عنوان یه مرحله از زندگی مثل درس خوندن کار کردن ... بهش نگاه کنم
منطقی
ایسان بیشتر از بارداری میترسم هیولای بعدیش فکر میکنم میشه کمکی گرفت یکاریش کرد ... البته تاپیک مامانارو میخونم میگم زهی خیال باطل
نسیمه آخه من حس میکنم اونقدر ادم احساساتی نیستم که با این اتفاقات تحت تاثیر قرار بگیرم
من هرچیزی که نظم زندگی مو از بین ببره ازش فاصله میگیرم و همش فکر میکنم بچه دار شدن انگار یه بمب انداختی وسط زندگیت...
بعضی وقتا غبطه میخورم به ادمهایی که خیلی برای بچه ها ذوق میکنن ...
در نهایت هم فکر کنم به عنوان یه مرحله از زندگی مثل درس خوندن کار کردن ... بهش نگاه کنم
منطقی
ایسان بیشتر از بارداری میترسم هیولای بعدیش فکر میکنم میشه کمکی گرفت یکاریش کرد ... البته تاپیک مامانارو میخونم میگم زهی خیال باطل