۱۴۰۱/۸/۲۱، ۰۷:۱۲ عصر
من میتونم بگم تو بارداری حس خاصی نداشتم
نه موقع ضربان قلب نه تو سونوها
حتی موقعی که به دنیا اومد فقط داشتم تو ذهنم میگفتم آخ آخ زایمان چقدر سخت بود ، همه الکی میگفتن آسونه
نه اشکی ریختم نه هیچی
ولی وقتی گذاشتن تو بغلم که شیرش بدم یهو همه ی احساسات دنیا اومد تو قلبم و روحم و جسمم و مادر شدم
رخشید من خییییییییلی میترسیدم از تک تک مراحلش
ولی همه اش گذشت الانم که داستانامونو میخونی دیگه
نه موقع ضربان قلب نه تو سونوها
حتی موقعی که به دنیا اومد فقط داشتم تو ذهنم میگفتم آخ آخ زایمان چقدر سخت بود ، همه الکی میگفتن آسونه
نه اشکی ریختم نه هیچی
ولی وقتی گذاشتن تو بغلم که شیرش بدم یهو همه ی احساسات دنیا اومد تو قلبم و روحم و جسمم و مادر شدم
رخشید من خییییییییلی میترسیدم از تک تک مراحلش
ولی همه اش گذشت الانم که داستانامونو میخونی دیگه
پسر ۱۹ ماه ❤