(۱۴۰۱/۸/۲۳، ۰۷:۰۶ عصر)liyane نوشته است:(۱۴۰۱/۸/۲۳، ۰۶:۴۳ عصر)Heven نوشته است: میگن ده تا بچه بیاری ولی یکی سقط نشه اینقد دردش زیاده
ولی چرا من در حد پریود درد داشتم با اینکه بزرگ بود دکترم که گفت چون آسون زایی حالا نمیدونم همین جوری یه چیزی پروند یا میزان تحمل دردم بالاس
واقعا خوش به حالت راحت سقط كردي
من با خودم فكر كردم بيشتر از بيست ميليون هزينه كردم بابت سزارين كه درد طبيعي نكشم
بعد با يه سقط پنج هفته اي به معناي واقعي شكنجه شدم
هنوزم خونريزيم شديده
فکر کنم تاثیر دعاهای مامانم پشت در اتاق بود پرستار به مامانم میگفت خانم قیافه شما بیشتر شبیه سقط کرده هاس تا دخترت
دوست همسرم خانومش چند تا سقط داشت گفته بود بهش خدادبه داد خانومت برسه بد دردیه اونم پشت در به مامانم عوض دلداری میگفته مامان میگن دردش زیاد خدا کنه بتونه تحمل کنه
دیگه خدا بچه رو گرفت گفت درد نکشه زیاد گناه داره
تینا به این چیزا نیس من از ترس لکه بینی کامل استراحت کردم دوماه فقط واسه دستشویی بلند میشدم ۲۰ روز حمام نرفتم تمام موهام موخوره زد ولی آخرشم چی شد خدا نخواست
حالا طرفو میبینی کارای خونشو میکنه، سرکارشو میره ، مهمونی میره حتی مسافرتم میره ولی بچش صحیح و سالمه
(۱۴۰۱/۸/۲۳، ۰۷:۰۸ عصر)liyane نوشته است:(۱۴۰۱/۸/۲۳، ۰۷:۰۵ عصر)Heven نوشته است: مامان من که گفته این دفعه هر موقع شکمت بزرگ شد خودم میفهمم قبلش نگو بنده ی خدا از بعد سقط من ۵ کیلو وزنش کم شده از بس هی غصه ی منو خورده
دکتر من که به مراجعینش میگفت غربال گریا روی برید بعد برید به بقیه بگید ولی شوهر من تا جواب بتا مثبت شد گوشیو برداشت به همه خبر داد فکر کنم خواجه حافظ شیرازی فقط خبر نداشت
از شوهر من بدتر نيست
مال من اين دومي رو هم كه مطمعن بود ميخوام بندازم و به هيچ وجه نگه نميدارم گوشي رو برداشت از دوستامون گرفته تا خانواده ش به همه گفت حتي به همكاراش
آخه لیانه اگر کسی خبر نداشت خوب بود ، همه نسخه نمیپیچیدن یکی میگفت از استراحت زیاد یکی میگفت چون غذا نمیخوره کلا همه متخصص شده بودن مرتبط زنگ میزدن به مامانم رفت سونو قلب رفت غربالگری اینا همه خودش استرس واسه مادر
یا هی میگفتن هنوز لکه بینی داره