بچه ها تجربه های جالبی بود.
من خداروشکر سر دخترم که سز شدم اصلا پرستار اتاق عمل در اتاق رو بست و گفت زایمانه مرد نیاد داخل.همه کادر هم خانم بودن و از این بابت نگران نبودم شاید ویژگی مشهد همینه...همه حساسن.حتی وقتی داستم از ریکاوری می اوردنم بیرون سرپرستار که اومد شکمم رو فشار بده و تختم زو بده به اون خدماتی که ببره تو اتاق گفت زایمانیه پرستار مرد کنارش رو فرستاد پشت پرده بعد خودش شکمم رو فشار داد...کلا خوب بود کادرشون خانم بودن به جز خدماتی ها که تختا زو میبردن تا اتاق عمل.
مامانا من دارم اماده میشم که برم بیمارستان.
از استرس اصلا نتونستم امشب بخوابم هریک ساعت بیدار شدم اخرشم ساعت ۳من و همسرخان نشسته رو تخت تصمیم گرفتیم پاشیم و اون صبحانه بخوره و من وسایل رو چک کنم..
الانم منتظرم۵:۳۰بشه راه بیفتیم
من خداروشکر سر دخترم که سز شدم اصلا پرستار اتاق عمل در اتاق رو بست و گفت زایمانه مرد نیاد داخل.همه کادر هم خانم بودن و از این بابت نگران نبودم شاید ویژگی مشهد همینه...همه حساسن.حتی وقتی داستم از ریکاوری می اوردنم بیرون سرپرستار که اومد شکمم رو فشار بده و تختم زو بده به اون خدماتی که ببره تو اتاق گفت زایمانیه پرستار مرد کنارش رو فرستاد پشت پرده بعد خودش شکمم رو فشار داد...کلا خوب بود کادرشون خانم بودن به جز خدماتی ها که تختا زو میبردن تا اتاق عمل.
مامانا من دارم اماده میشم که برم بیمارستان.
از استرس اصلا نتونستم امشب بخوابم هریک ساعت بیدار شدم اخرشم ساعت ۳من و همسرخان نشسته رو تخت تصمیم گرفتیم پاشیم و اون صبحانه بخوره و من وسایل رو چک کنم..
الانم منتظرم۵:۳۰بشه راه بیفتیم
فاطمه هستم
