۱۴۰۰/۳/۲۶، ۰۷:۲۵ عصر
(۱۴۰۰/۳/۲۶، ۰۴:۱۲ عصر)سروناز نوشته است: عزیزم حالا امیدوارم که زودتر سلامتیت رو بدست بیاری.و با بزرگ شدن بچه گرفتاریهات کمتر بشه گلم.
منم خیلی سال صبر کردم تا اوضاع کاریم سر و سامون بگیره و از نظر مالی دیگه دغدغه ای نداشته باشیم.با این چیزهایی که میگی فکر میکنم تصمیم درستی گرفتم که صبر کردم.و دارم رو خودم کار میکنم که حساسیتم رو کم کنم و فکر نکنم خودم بهتر کارای بچه رو انجام میدم.از بقیه کمک بگیرم و بچه رو بدم دستشون.این نبود حمایت بعد زایمان خیلی کار رو سخت میکنه.
ممنون که جواب دادی گلم
بله واقعا اگه کسی کمکی داره حسابی قدرش رو بدونه... هر کسی این آپشن رو نداره و بچه ی تنهایی بزرگ کردن جون طرف مقابل رو قطره قطره میگیره... اونم توی این زمونه که استانداردهای ما با خیلیا متفاوته... مثلا من یه بار با یکی بحث میکردم میگفت سخت نگیرید بچه مگه میشه مثلا توی حموم زمین نخورده باشه!!!!! گفتم بله چرا نشه؟ بچه ی من نخورده و خیلی اتفاقای دیگه هم براش نیفتاده، یه روز توی بغلم نبوده به جای صندلی ماشینش، تا 18 ماهگی یک دقیقه کلیپ ندیده (ما تی وی اصلا نداریم)، از 18 ماهگی هم خیلیییییی محدود و وقتی واقعا کم آوردم در حد 20 دقیقه گذاشتم... الانم کم کم دارم 2-3 تا یه ربع میذارم که خیلی وقتا هم همونم نمیذارم... میدونی توی گفتن دو خطه، ولی توی عمل یعنی حداکثر ظرفیت انسانی... یعنی خستگی چند برابر، یعنی استراحت کمتر، یعنی ایزوله شدن بیشتر.........
حتی شده با هزینه کردن، خوبه که آدم تا 1-2 سال کمکی داشته باشه که بچه هم عادت کنه و مادر بتونه برای خودش بره خرید، با دوستاش بره بیرون، بره تفریح... یعنی نه فقط در مواقع لزوم... بلکه برای بالا بردن مودش...
مثلا اگه خواهر یا مادرتون قراره کمکتون کنن، براشون هر ماه یه کمکی بریزید یا جمع کنید کادوی تولد یا ازدواج یا عید یا هر چیز دیگه ای بهشون بدید... واقعا میارزه... چون از هیچ جایی همچین کمکهایی نمیشه پیدا کرد... میگم حتی موسسات پرستاری مناسب توی ایران نداریم که بشه با خیال راحت بچه ای که حرف نمیزنه رو بهش سپرد... یعنی تا حدود 3 سالگی باید یکی دربست در اختیار بچه باشه... تا بعدش به حرف بیفته، بتونه قاشق بگیره دستش، بتونه دستشویی بره ووو... تا بشه مهد یا مرکز بازی گذاشتش که بشه یه خرید رفت لاقل

آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم