۱۴۰۱/۹/۲۷، ۰۷:۵۶ عصر
(۱۴۰۱/۹/۲۷، ۰۷:۴۷ عصر)Targol نوشته است: وای بچهها ما طبیعی بودیم فکر میکردیم خیلی دقیق و خفنیم. بعد فهمیدیم ربطی به دقت و خفنیت ما نداشت و بیخود اینهمه خودشیفته بودیم. یعنی وقتی فهمیدیم واقعا انقدر به خودمون خندیدیم که باور نمیکنید)))
دقيقا همين حس رو منم داشتم
فكر ميكردم مو لا درزش نميره
كه ماه پيش فهميديم اي دل غافل بچه كاشته شده
از بعد از سقطم طفلي شوهرم ميگه جرات نميكنم از بغلت رد بشم
از بعد اون داستان هنوز داريم نامزد بازي ميكنيم
البته من ديگه جلوگيريم با قرصه